چکیده:
انسانی که از استدلال برای شناخت حقیقت استفاده میکند، باید برای تصدیق و پذیرش مفاد هر استدلالی، ابتدا طرفین و اجزای آن را بهصورت صحیح تصور کند. شهود قلبی ازجمله اموری است که در رسیدن فاعل شناسا به تصور صحیح مؤثر است. عقلِ تصورکننده مسئله با شهود قلبی چه ارتباطی دارد؟ شهود قلبی چه ویژگیای دارد که چنین قابلیتی در عقل ایجاد میکند؟ ابتدا میبایست به تبیین اهمیت و جایگاه تصویر صحیح از مسئله بپردازیم و اشاره کنیم که عقل نسبت به فهم واقعیت دارای مراتب است و این شهود قلبی است که مرتبه عقل را ارتقا میدهد و آن را منور به نور کشف میکند. آنگاه عقل بهتبعِ ادراک قلبی، که نوعی علم حضوری است، تصویر صحیحی از واقعیت به دست میآورد. نکته اصلی این دستاورد شهود قلبی را باید در حضوری بودن آن دانست، که البته با تصویری که علم حصولی صِرف از مسئله میدهد، بسیار متفاوت است. به عبارتی دیگر، شهود چشم و گوش فیلسوف را تیز کرده، توجه او را به نقاطی از مسئله جلب میکند که تا حال مغفول بوده است.
When one makes use of reasoning to know the truth, he must first correctly imagine its parties and components so as to acknowledge and accept the content of any reasoning. Intuition of the heart is among the things that are effective in the subject’s achievement of the correct perception. What is the relationship between the mind that perceive the problem and the intuition of the heart? What is the characteristic of the intuition of the heart that creates such a capability in the mind? First, we should explain the importance and position of the correct perception of the problem and point out that the mind has various orders in relation to the understanding reality, and it is the intuition of the heart that promotes the level of the mind and illuminates it with the light of discovery. Then, following the perception of the heart, which is a kind of intuitive knowledge, the reason gets a correct image of reality. The main point of this achievement of heart intuition should be considered in its being intuitive, which is, of course, very different from the image that merely acquired knowledge gives of the problem. In other words, intuition sharpens a philosopher’s eyes and ears and draws his attention to points of the problem that have been neglected so far.
خلاصه ماشینی:
عقل تصورکننده مسئله با شهود قلبي چه ارتباطي دارد؟ شهود قلبي چه ويژگياي دارد که چنين قابليتي در عقل ايجاد ميکند؟ ابتدا مي بايست به تبيين اهميت و جايگاه تصوير صحيح از مسئله بپردازيم و اشاره کنيم که عقل نسبت به فهم واقعيت داراي مراتب است و اين شهود قلبي است که مرتبه عقل را ارتقا مي دهد و آن را منور به نور کشف ميکند.
براي پاسخ به اين سؤال که عقل تصورکننده مسئله با شهود قلبي چه ارتباطي دارد؟ و اينکه عقل به کمک شهود به چه کمالي دست مي يابد که مي تواند توجه و تصوير صحيحي از مسئله پيدا کند؟ يا اينکه در شهود قلبي چه ويژگي و حيثيتي نهفته است که چنين تواني در عقل ايجاد ميکند؟ بايد ابتدا به تبيين اهميت و جايگاه تصوير صحيح از مسئله بپردازيم و سپس درباره شهود و مراتب آن و همچنين درباره نحوه ارتباطش با عقل شواهدي از کتب فلاسفه و عرفاي اسلامي بياوريم .
معمولا ادراک عقلي را تنها در دايره علم حصولي مطرح ميکنند و بيشتر، سخن از عقل حصولي و کلي ياب است ، اما مي توان افزون بر آن ، عقل شهودي را هم مطرح نمود؛ به اين صورت که عقل در موطن شهود حسي يا شهود قلبي حاضر است و ادراکاتي مناسب خود دارد؛ مثلا عقل مي تواند در دل ادراک شهودي حسي، وجود و وحدت شيء را در خارج بيابد.
فلاسفه ديگري همچون ابن سينا و ملاصدرا نيز وجود راهي براي کشف واقع به نام شهود را پذيرفته اند و در دستگاه فلسفي خود درباره آن تحليل هايي عرضه کرده اند؛ گرچه در اين زمينه اختلافاتي در باب اقسام آن دارند.