چکیده:
در شماری از روایات اسلامی از سه دوره رشد و تربیت کودک و نوجوان سخن گفته شده است و حسب اطلاع، این احادیث بهصورت مفصل و روشمند موردبررسی حدیثی و فقهی قرار نگرفته است. نوشتار حاضر درصدد است احادیث «سه هفتسال» را مبتنی بر روششناسی اجتهادی و با رویکرد فقه تربیتی بررسی نماید. برای این منظور در ابتدا احادیث گردآوری و تکتک موردبررسی دقیق سندی و رجالی قرار گرفت و در ادامه مباحث دلالی در سه محور حکم (واجب و مستحب)، متعلق حکم (کودک و نوجوان) و موضوع حکم (تجویزات تربیتی) مطرح شد. در بحث حکم از مباحث بنیادینی چون مولوی یا إرشادی بودن این روایات و نیز إخباری یا إنشایی بودن آنان و نیز حکم مستَنبط آن بحث شد و این نتیجه حاصل شد که این روایات دارای مولویّت است و میتواند حاوی تجویز تربیتی شرعی باشد. در محور دوم معنای کودک در این روایات بهمثابه متعلق حکم موردبررسی قرار گرفت. و در محور سوم موضوع حکم و تکالیف و تجویزات تربیتی مربوط به هر مرحله به تفصیل موردبررسی و نسبتسنجی قرار گرفت و براساس روایات فوق چنین نتیجهگیری شد:آزاد نهادن کودک و ایجاد شرایط بازی وی در هفتسال اول استحباب دارد؛ملازمت و همراهی با کودک و آموزش قرآن در هفتسال دوم مستحب است؛آموزش و پرورش ارزشهای دینی و تاکید بر تربیت خانوادگی در هفتسال سوم، دارای استحباب است.
فی عدد من الاحادیث الاسلامیه ، تم ذکر ثلاث فترات من النمو و تربیه الطفل و المراهق ، وبقدر ما نعلم
، لم یتم فحص الفقهی و الحدیثی لهذه الاحادیث بطریقه تفصیلیه و منهجیه.یحاول هذا المقال دراسه احادیث
"ثلاث سبع سنوات" علی اساس منهجیه الاجتهادی و اتجاه الفقه التربوی. لهذا الغرض جمعت الاحادیث فی
البدایه و صارت مورده لدراسات دقیقه رجالیه و اسنادیه ، ثم تم عرض مباحث الدلالیه فی ثلاثه محاور هی
الحکم )واجب و مستحب( متعلق الحکم )الصبی و المراهق(، موضوع الحکم )توصیات تربویه(. فی مبحث
الحکم تمت دراسه مواضیع اساسیه مثل ما اذا کانت هذه الاحادیث مولویا او ارشادیه و کذلک اخباریه او
انشايیه و ایضا حکمها المستنتج ، وتم الاستنتاج بان هذه الاحادیث مولویه و یمکن ان تحتوی علی توصیه
تربویه شرعیه. و فی المحور الثانی ، تم دراسه معنی الصبی فی هذه الاحادیث علی انه متعلق الحکم. و فی
المحور الثالث ، تم الدراسه و مقارنه النسبه بین موضوع الحکم و التکالیف و التوصیات التربویه المتعلقه بکل
مرحله بالتفصیل. وبناء علی الروایات السابقه تم استخلاص الاستنتاجات التالیه:
1 . یستحب اطلاق سراح الطفل وتهیيه مقدمات لعبه فی السنوات السبع الاولی ؛
2 . یستحب الملازمه و مرافقه الصبی و تعلیمه القران فی السنوات السبع الثانیه.
3 . التعلیم و تربیه القیم الدینیه و التاکید علی التربیه الاسریه فی السنوات السبع الثالثه امرذات الاستحباب.
In a number of Islamic traditions, three periods of growth and upbringing of children and adolescents have been mentioned, and as far as we know, these hadiths have not been examined in a detailed and methodical way in hadith and jurisprudence.The present article tries to examine the hadiths of "three seven years" based on the methodology of ijtihad and with the approach of educational jurisprudence. For this purpose, at first, the hadiths were collected and each one was carefully examined by documents and records and in the following, reasonables topics were discussed in the three axes of the ruling (obligatory and recommended), belonging to the ruling(children and teenagers) and the topic of the ruling (educational recommendations).In the ruling debate, fundamental issues such as whether these hadiths are moral or instructive, as well as whether they are news or essays, and their inferred ruling, were discussed.And this result was that these narratives are Moral and can contain a religious education.In the second axis, the meaning of the child in these traditions was examined as belonging to the ruling.In the third axis, the subject of rulings and educational assignments and prescriptions related to each stage was examined and compared in detail, and based on the above narrations, the following conclusions were drawn:1.It is desirable to set the child free and create conditions for him to play in the first seven years.2.It is recommended to work and accompany the child and teach the Quran in the second seven years.3.Education of religious values and emphasis on family education in the third seven years is desirable.
خلاصه ماشینی:
بررسي احاديث «سه هفت سال » از منظر فقه تربيتي 1 سيدنقي موسوي چکيده در شماري از روايات اسلامي از سه دوره رشد و تربيت کودک و نوجوان سخن گفته شده است و حسب اطلاع ، اين احاديث به صورت مفصل و روشمند موردبررسي حديثي و فقهي قرار نگرفته است .
روش شناسي پژوهش براساس ادبيـات موجـود روش شناسـي پـژوهش ، نوشـتار حاضـر از لحـاظ رويکـرد، در شـمار تحقيقات کيفي و از لحاظ روش ، توصيفي- استنباطي است و نمونه گيري در آن به شـيوه هدفمنـد انجام شده (انتخاب احاديـث سـه هفـت سـال ) و روش تحليـل آن ، تحليـل محتـواي کيفـي از نـوع استقرايي (از جزء به کل ) بوده است ؛ اما اگر بخواهيم به صورت دقيق تر رويکـرد و روش پـژوهش نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ٩٣ حاضر را تبيين نماييم بايد دانست که نوشتار حاضر از روش اجتهادي/ اسـتنباطي در فهـم و تفسـير روايات سه هفت سال بهره ميگيرد که در کتب رايج روش شناختي اندکي ناشناخته است .
روايات فوق ، حاوي چه تکاليف تربيتي براي هر مرحله از مراحل تربيت است ؟ يافته هاي پژوهش نقل احاديث و بررسي سندي در ابتدا به نقل احاديث و بررسي سندي آن ها پرداخته ميشود: [حديث ١: موثقه يعقوب بن سالم ]١ أحمد بن محمد العاصمي عن علي بن الحسن عن علـي بن أسباط عن عمه يعقوب بن سالم عن أبي عبد الله ع قال الغلام يلعب سبع سنين و يتعلم الکتـاب سبع سنين و يتعلم الحلال و الحرام سـبع سـنين .