چکیده:
محور مقاومت بهعنوان مفهومی پذیرفته شده در فضای سیاسی همواره محل بحث بوده، باوجوداین به نظر میرسد این مفهوم چندان نمیتواند گویای تلفیق رفتاری این نیروها با شرایط بومی و متغیرهای جدید باشد به همین خاطر مفهوم «زنجیره مقاومت» میتواند میزان بیشتری از انعطاف و درعینحال تنوع را در خود جای دهد. گذشته از این؛ آنچه اهمیت پیدا میکند این است که رفتار نیروهای مقاومت تا چه میزان ایدئولوژیک یا ژئوپلیتیک و یا حتی ژئواکونومیک است و اینکه الگوی دوستی و دشمنی حاکم بر این نیروها چیست؟ در سوی دیگر اینکه مسیر حرکتی و آینده این محور به چه سمت و سویی است هم میتواند پیشبینیناپذیر باشد. حال با توجه به این مقدمه، سؤال اصلی میتواند اینگونه در نظر گرفته شود که متغیرهای اصلی تأثیرگذار بر آینده زنجیره مقاومت چیست؟ در پاسخ باید گفت که پنج متغیر کلیدی شامل ساختار اقتصادی، الگوی دوستی و دشمنی که در درون خود نوع تعامل و ارتباط با بازیگر مرکز، نوع تعامل و ارتباط با دشمن نزدیک، نوع تعامل و ارتباط با دشمن دور و نوع تعامل و ارتباط با دولت میزبان را دربرمی گیرد، ساختار سیاسی نیروها، جایگاه اجتماعی نیروهای مقاومت در میان توده مردم و درنهایت اهداف سازمانی که میتواند ایجابی یا سلبی باشد بر آینده زنجیره مقاومت تأثیر خواهد گذاشت. پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و بر اساس گردآوری اسنادی دادهها به سؤالات مذکور پاسخ دهد.
The axis of resistance as a concept accepted in the political space has always been controversial, however, it seems that this concept can not express the behavioral integration of these forces with local conditions and new variables, so the concept of "resistance chain" can be more flexible and diverse. In addition; The important thing is to what extent the behavior of the resistance forces is ideological or geopolitical or even geoeconomic, and what is the pattern of friendship and enmity that governs these forces? On the other hand, the direction and future direction of this axis can also be unpredictable. Now, according to this introduction, the main question can be considered as what are the main variables affecting the future of the resistance chain? In response, it should be said that the five key variables include, first, the economic structure, second, the pattern of friendship and enmity, which includes the type of interaction and communication with the central actor, the type of interaction and communication with the near enemy, the type of interaction and communication with the distant enemy and the type of interaction and communication. Includes the host government, Third, the political structure of the forces, fourth, the social status of the resistance forces among the masses, and ultimately organizational goals, which can be positive or negative, will affect the future of the resistance. The present research has tried to answer the mentioned questions by using analytical-descriptive method and based on documental data collection.
خلاصه ماشینی:
حال با توجه به اين مقدمه ، سـؤال اصـلي مي تواند اين گونه در نظر گرفته شـود که متغيرهاي اصـلي تأثيرگذار بر آينده زنجيره مقاومت چيسـت ؟ در پاسـخ بايد گفت که پنج متغير کليدي شـامل سـاختار اقتصـادي ، الگوي دوسـتي و دشـمني که در درون خود نوع تعـامـل و ارتبـاط ـبا ـبازيگر مرکز، نوع تعـامـل و ارتبـاط ـبا دشـــمن نزديـک ، نوع تعامل و ارتباط با دشـمن دور و نوع تعامل و ارتباط با دولت ميزبان را دربر مي گيرد، سـاختار ســـيـاســـي نيروها، جايگاه اجتمـاعي نيروهاي مقـاومت در ميـان توده مردم و درنهـاـيت اهداف سـازماني که مي تواند ايجابي يا سـلبي باشـد، بر آينده زنجيره مقاومت تأثير خواهد گذاشـت پژوهش حاضـر تلاش کرده اسـت تا با اسـتفاده از روش تحليلي-توصـيفي و بر اسـاس گردآوري اسنادي داده ها به سؤالات مذکور پاسخ دهد.
١. چارچوب مفهومي: متغيرهاي پنج گانه اثرگذار بر زنجيره مقاومت ابتدا بايد گفت که مفهوم محور مقاومت مفهومي چندبعدي اسـت به يک دليل مهم که تلفيق رفتاري اين نيروها با شرايط ژئوپليتيکي ، ساخت سياسي و بافت اجتماعي آن ها را به نوعي از يکديگر متمايز سـاخته که بر آينده آن ها تأثير مي گذارد به همين خاطر مفهوم «زنجيره مقاومت » مفهومي اسـت که ميزان بيشـتري از انعطاف را نشـان مي دهد و از سـوي ديگر اشـاره به حلقه ها و نقطه عطف هايي دارد که مي تواند رفتار ســـازمـاني اين نيروهـا را در آينـده تغيير دهـد.