چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی دختران نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری پژوهش دختران نوجوان در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوم ناحیه 7 شهر مشهد در سال تحصیلی 1399 بود که از بین آنها 45 دختر که در سرزندگی تحصیلی دارای نمره پایین تر بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش اول بسته آموزشی شایستگی هیجانی-اجتماعی لارسون و سمدل (2007، 2008) و گروه آزمایش دوم بسته آموزشی ذهن آگاهی ون سون و همکاران (2011) را در هشت هفته به مدت 90 دقیقه دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسینچاری و دهقانی زاده (1391) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش جهت بررسی تفاوت های بین گروهی از تحلیل واریانس اندازه های مکرر چندمتغیره و تک متغیره عاملی با در نظر گرفتن عامل درون گروهی (آزمون) و بین گروهی (عضویت گروهی) استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی باعث افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان دختر شد (05/0=P)؛ همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی موثر است و تفاوتی بین میزان اثربخشی آنها وجود ندارد.
Aim: The present study aimed to compare the effectiveness of social-emotional competence and mindfulness training in improving the academic vitality of adolescent girls. Methods: The research had a semi-experimental type with a pretest-posttest design, a control group, and a follow-up phase, and its statistical population consisted of adolescent girls studying in the second-grade high schools of district 7 of Mashhad in the academic year of 2020. Among them, 45 girls with lower scores in academic vitality were selected as the samples and randomly assigned to two experimental groups and a control group (15 per group). The first experimental group received the social-emotional competence training package by Larsen and Samdal (2007, 2008) and the second experimental group received the mindfulness training package by Van San et al. (2011) in eight 90-minute weeks. All three groups were evaluated at the three stages, pre-test, post-test, and follow-up, using the academic vitality questionnaire by Hossein Chari and Dehghanizadeh (2012). In this research, the multivariate and univariate repeated-measures analyses of variance were used considering the intragroup (experimental) and intergroup (group membership) factors to investigate the inter-group differences. Results: The social-emotional competence and mindfulness training increased academic vitality in female students (P=0.05). Furthermore, there was no significant difference between the effectiveness of social-emotional competence and mindfulness training on academic vitality (P>0.05). Conclusion: social-emotional competence and mindfulness training were effective in improving academic vitality and there was no difference between their effectiveness.
خلاصه ماشینی:
با توجه به توضيحات داده شده و همچنين بررسي تاثير آموزش شايستگي هيجاني - اجتماعي و ذهن آگاهي در محيط هاي آموزشي در دهه اخير اين سوال مطرح مي شود: ١.
بر اين اساس مي توان گفت که بين اثربخشي آموزش شايستگي هيجاني-اجتماعي و ذهن آگاهي بر سرزندگي تحصيلي در دانش آموزان دختر تفاوت معناداري وجود ندارد.
نتايج مطالعات نشان داده اند که آموزش مهارتهاي هيجاني-اجتماعي تاثير معناداري بر بهبود روابط بين همشاگردي ها، همدلي، مهرباني و مشارکت دانش آموزان (دوبيا، پارادا، رافي و اسميث ، ٢٠١٩)، روابط و مهارتهاي اجتماعي (علامه ، شهني ييلاق ، حاجي يخچالي و مهرابي زاده هنرمند، ١٣٩٧، ويليامز، بايواتر، لين ، ويليامز و هاچينگز، ٢٠١٩)، بهزيستي ذهني و سلامت روان نوجوانان (ذبيحي حصاري، حويزه ، مختاري يوسف آباد، حسيني و بهادري، ١٣٩٨؛ کيجودو، لوسادا و فلترون ، ٢٠٢٠)، شايستگي اجتماعي هيجاني و احساس تعلق به مدرسه (کيم ، دوح ، هونگ و هوي، ٢٠١١؛ برقي ايراني، بختي و بگيان کوله مرز، ١٣٩٤؛ عرفاني اداب ، ١٣٩٧)، کاهش مشکلات هيجاني و رفتاري (دنالت و دري، ٢٠١٥؛ عبداللهي پور، ١٣٩٦)، بهزيستي ذهني و سازگاري تحصيلي (حسيني، قدم پور، غضنفري و ميردريکوند، ١٣٩٨) دارد؛ در تبيين ديگر مي توان گفت که که يکي از پيشايندهاي مهم در سرزندگي تحصيلي خانواده و همسالان و حمايت هاي آنها هست و شايد بتوان گفت توانايي در ايجاد ارتباط با افراد خانواده و همسالان يکي از مهمترين پيش بيني کننده هاي سرزندگي تحصيلي براي دانش آموزان باشد.
نتايج پژوهش همچنين نشان داد که آموزش ذهن آگاهي بر سرزندگي تحصيلي دانش آموزان دختر موثر است و باعث افزايش آن مي شود.