چکیده:
یکی از فرقههای موثر در تاریخ صدر اسلام خوارج است. آنها در دوره امویان ضربههای سختی را تحمل کردند و با کاهش قدرت و نفوذشان در سرزمینهای مرکزی خلافت به سرزمینهای دورتر نظیر شمال آفریقا روی آوردند.گروههایی از ساکنان شمال آفریقا اندیشه های سیاسی بعضاٌ افراطگرایانه خوارج را پذیرفته و در بخشهایی از این ناحیه موفق به تشکیل حکومت شدند. در بررسی این مساله که این وضعیت با چه فرایندی صورت گرفته و زمینه و علل پذیرش افکار سیاسی و اجتماعی خوارج چه بوده این نتیجه حاصل شد که هماهنگی اندیشهها و باورهای ضد اقتدارگرایانه خوارج با آرمانها و انگیزه های بربرها، بدرفتاری با بربرها که موجب آمادگی آنان برای پذیرش آموزه های مبتنی بر عدالت و آزادی شده بود، قیام در برابر ستمی که از سوی والیان اموی بر آنان صورت گرفت، زمینهساز پذیرش دعوت خوارج از سوی بربرها و بسط اندیشههای سیاسی اجتماعی خارجیگری در شمال آفریقا به حساب می آید.
One of the most influential sects in the early history of Islam is the Kharijites. They suffered severe blows during the Umayyad period and, as their power and influence in the central lands of the caliphate diminished, they moved to more distant lands, such as North Africa.Groups of North Africans embraced the sometimes extremist political ideas of the Kharijites and succeeded in forming government in parts of the region. Examining the process by which this situation took place and the reasons for accepting Kharijite political and social ideas, it was concluded that the Kharijite anti-authoritarian ideas and beliefs were in harmony with the ideals and motives of the Barbarians, and mistreated the Barbarians who prepared them. In order to accept the teachings based on justice and freedom, the uprising against the oppression of the Umayyad governors paved the way for the acceptance of the Kharijite invitation by the Berbers and the development of foreign socio-political ideas in North Africa.
خلاصه ماشینی:
احتمال ارجح آن است که نفوذ خوارج به شمال آفريقا در پايان قرن اول هجري صورت گرفته و گروه ها و جماعتي از ساکنان مغرب اين انديشه را به خصوص در سده دوم هجري پذيرفتند و از همان تاريخ موقعيت مناسبي را جهت استوار ساختن بنيان هاي عقيدتي و سياسي و تشکيل حکومت خود يافتند.
روايات اين کتاب از جمله کامل ترين رواياتي است که از تاريخ سياسي مغرب و جنبش خوارج صفريه و اباضيه وجود دارد ولي معلوماتي از تشکيلات سري اباضيه ندارد و به چگونگي ورود اين مذهب به شمال آفريقا و انتشار آن ميان قبايل بربر اشاره اي نمي کند.
در سده نخست هجري، فتوحات اسلام در زمان کوتاهي به اهداف خود دست مييافت ؛ چرا که مسلمانان به برکت ايمان عميق شان به اسلام و قدرت تحمل سختيها از چنان شور و حماسه اي برخوردار بودند که در اندک زماني به وجود هر دشمني هر اندازه هم نيرومند پايان ميدادند؛ مگر در فتح مغرب که حدود ٧٠ سال طول کشيد تا مسلمانان توانستند مقاومت بربرها و روميان را در هم شکنند و فتح اسلامي را به اقصي نقاط اين سرزمين برسانند(مسعودي، ٢٤٣/٣).
حسان به برقه بازگشت و کاهنه به سوي مشرق در حرکت آمد و تا قا بس پيش راند و بر بسياري از شهرها و دژها غلبه يافت و مدت پنج سال سلطه خويش را بر قسمت اعظم آفريقا بسط داد و خلافت شام بار ديگر بيشتر سرزمين هاي فتح شده خود را از دست داد.