چکیده:
جدال میان موافقان و مخالفان بومی سازی علوم انسانی چند دهه ای است که میان چهره های مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی کشور در جریان است، بدون آنکه تا این لحظه نتیجه مشخص و ملموسی در پی داشته باشد. قطعاً دلایل متعددی برای به فرجام نرسیدن این موضوع وجود دارد. مقاله حاضر بر آن است که با دسته بندی و طرح نظریات و دیدگاههای مهمترین موافقان و مخالفان بومی سازی علوم انسانی در ایران زمینه های درست و دقیقی برای مقایسه و نقد این دیدگاهها فراهم سازد و در نهایت امر مهمترین دغدغه های موافقان و مخالفان بومی سازی را برای مخاطب مشخص نماید. همچنین در ارتباط با ضرورت یا عدم ضرورت بومی سازی نیز دیدگاههای موافقان و مخالفان به بحث گذاشته و تا حد امکان نقد شده است.این مقاله با استفاده از روش مقایسه ای تدوین گردیده و برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
The debate between the proponents and the opponents of the localization of the humanities has been going on for decades between different scientific, cultural and political figures of the country, without any concrete and tangible result so far. There are certainly several reasons why this is not the case. The present article intends to categorize and present the views and opinions of the most important proponents and opponents of localization of humanities in Iran to provide accurate and accurate grounds for comparison and critique of these views and finally the most important concerns of proponents and opponents of localization Specify for the audience. Also, in relation to the necessity or non-necessity of localization, the views of the pros and cons have been discussed and criticized as much as possible. This article has been compiled using a comparative method and the library method has been used to collect data. Keywords: localization, humanities, religious science, indigenous science
خلاصه ماشینی:
(عبدالکريمي، ١٣٩١) اين عده در واقع با کمک مباني تفکر پست مدرن ، علوم انساني جديد را صرفاً يک گونه روايت و معرفت تاريخي مي دانند که به فرهنگ و جغرافياي خاصي تعلق دارد و نمي توان برايش ارزش و اعتبار کلي در نظر گرفت و از فرا روايت بودن و جهان شمولي آن سخن گفت ، اما توجه نمي کنند که آنچه را با عنوان علوم انساني - اسلامي يا اساساً خود دين و اسلام مطرح مي کنند خود نيز يک معرفت تاريخي ، جغرافيايي و بومي خواهد بود نه فراتاريخي و جهان شمول .
(پارسانيا، ١٣٨٢) ٢- هدف هم در قلمرو علم همان گونه که توضيح داده شد، دست يابي به شناختي مطابق با واقع يا لااقل در مسير انطباق با واقع است با توجه به آنکه منشأ ظهور نظريه ها هر چه باشد، محصول نهايي بايد به وسيله خود واقعيت ارزيابي شود و داور نهايي چيزي جز واقعيت نيست مي دانيم که چون داور نهايي خود واقعيت است صرف نظر از اينکه محققان با کدام پيش فرض نظام هاي باور و ارزش و يا اغراض و اميال و نظاير آن ، پژوهش خود را آغاز کرده باشند در صورتي که در شناخت واقعيت توفيق يابند، اين شناخت عام و کلي و مستقل از همه پيش زمينه هايي خواهد بود که بدان اشاره شد.