چکیده:
همواره مدعیان دروغین، آنچه را که در دین، ارزش بیشتری داشته و مانع فعالیتهای آنها بوده است، بیش از مسائل دیگر مورد هجمه قرار دادهاند. یکی از مسائل مهم که از اولویّتهای مبارزاتی مدعیان بوده و همیشه به دنبال تخریب آن هستند، جایگاه عالمان دینی است؛ چرا که منحرفان، عالمان راستین را سد بزرگی بر سر راه خود دیده، تنها راه پیروزی خود را گذر از این مانع پیش روی خود میدانند. اینان برای تخریب جایگاه عالمان، بهترین راه را استفاده از ابزار دین دانسته، از این رو با استناد به تعدادی از روایات، به دنبال تخریب یا تضعیف این جایگاهند.
این نوشتار پس از روشن کردن اهمیت رجوع به عالمان در روایات، با روش توصیفیتحلیلی، به بررسی و نقد ادله مدعیان دروغین در مذمت فقهای آخرالزمان پرداخته و در نهایت با بیان ملاکهای تشخیص عالم الهی از غیرالهی، حدود این موضوع را روشن کرده است. با بررسی و تشکیل خانواده حدیثی در این زمینه، روشن میشود که روایات در این زمینه از لحاظ دلالت، به سه دسته صریح، غیرصریح و بیارتباط با موضوع تقسیم میشوند. با بررسی موردی روایات به دست میآید که اولا: بسیاری از این روایات از لحاظ سندی ضعیفند؛ ثانیا: غالبا در کتب متقدم یافت نمیشوند؛ ثالثا: از لحاظ محتوا بر آنچه این افراد ادعا میکنند، دلالتی ندارند؛ و رابعا: این افراد در مواردی، به تقطیع روایات پرداخته و در مواردی نیز به سبب فهم نادرست از روایت، به خطا رفتهاند
خلاصه ماشینی:
3 در برابر جایگاه رفیع و عملکرد موفق و مؤثر این حافظان دین، مدعیان دروغین از یک سو و استعمار از سوی دیگر میکوشند نهاد مرجعیت و فقاهت را خدشهدار کرده، تقابل گروه فقها با امام زمان(، کشته شدن فقها در دوران ظهور، سنتی و کهنهگرا بودن این دسته را به این مرزداران دین نسبت داده، ادعای خود را بدون رقیب گسترش دهند؛ 4 برای نمونه، زمانی که علیمحمد شیرازی نتوانست علما را مجاب کند، اتهام زنی به ایشان را آغاز کرد و در مورد علمای قم و شهر قم چنین گفت: من شخصا دوست نمیدارم که به این شهر وارد شوم.
از لحاظ سندی، این روایت بدون ذکر سند در کتاب مکارم الاخلاق آمده که در قرن ششم نگارش شده است و در هیچ یک از کتب روایی یافت نشد که خود شاهدی بر عدم اعتماد محدثان به آن میباشد.
بر فرض قبولِ همه آنچه در این روایت از ضعف سند، تک بودن و عدم اعتنای بزرگان به آن وجود دارد، باید گفت این معنا در مورد فقیهی صادق است که ملاکهایی را که برای فقیه ذکر میشود نداشته باشد.
اما لازم است که روایت از لحاظ دلالت نیز بررسی گردد، تا روشن شود که آیا این روایت میتواند مذمتی بر فقهای آخرالزمان باشد؟ عبارت «رَأَیتَ الْفَقِیهَ یتَفَقَّهُ لِغَیرِ الدِّینِ یطْلُبُ الدُّنْیا» نمیتواند مذمتی برای فقها باشد؛ بلکه زمانی میتواند این معنا را برساند که الف و لام «الفقیه» برای استغراق باشد که در این صورت با دستور تفقه در دین در هر زمان، باطل خواهد بود.