چکیده:
نظریه علامتدهی حاکی از نقش علامت در مدیریت بازار سهام شرکت وعدم تقارن اطلاعات است تا با کاهش نرخ تنزیل به حداکثرسازی ثروت سهامدار کمک شود. هدف این پژوهش مشخص کردن علامت-های مالی شرکتی است که مدیران بتوانند با ارائه آنها رابطه عدم تقارن اطلاعات و بازده مورد توقع را تعدیل کنند تا از هزینه علامت دهی اضافه جلوگیری کنند. لذا با استفاده از سه علامت مالی شرکتی، سه معیار بازده مورد توقع و یک معیار عدم تقارن اطلاعات (PIN)، 18 راهبرد مدیریت عدم تقارن اطلاعات طراحی و آزمون شد. روش آزمون فرضیه ها رگرسیون تابلویی نامتوازن و جامعه مورد مطالعه 261 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران از سال 1387 تا 1398 است که درآن تفاوت رابطه عدم تقارن و هزینه سرمایه بین شرکتهای علامت داده با شرکتهای علامت نداده مطالعه شد. نتایج حاکی از آن است که از راهبردهای بررسی شده علامت نسبت بدهی و تمرکز مالکیت رابطه نرخ تنزیل حاصل از مدل گوردون با عدم تقارن اطلاعات و علامت سود تقسیمی رابطه نرخ تنزیل حاصل از CAPM را با عدم تقارن اطلاعات را تعدیل کرده است.
The theory of signaling indicates the role of the signal in the management of the company's stock market. Information asymmetry that cannot be removed for confidentiality reduces shareholders` wealth. But by sending a signal (dividend ratio, debt ratio, ownership concentration), the relationship between information asymmetry and discount rate is adjusted, leading to increasing the wealth of shareholders. Due to the cost of signaling for companies, error signaling strategy that do not benefit the shareholders, reduces the shareholders` wealth. Using three corporate financial signals, three required return proxy and one information asymmetry proxy, 18 information asymmetry management strategies were designed and tested. With the information of 300 companies listed on the Tehran Stock Exchange and the OTC market of Iran from 2008 to 2020, the difference between the relationship of information asymmetry (PIN) and the cost of capital between signaled and not signaled companies was studied. The results indicate that debt ratio and ownership concentration signals have been able to moderate the relationship between the discount rate resulting from the Gordon model and information asymmetry. In addition, the dividend ratio signal has been able to moderate the relationship between the discount rate of CAPM and information asymmetry.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش برمبناي نظريه علامت دهي به تحليل تاثيرعلامت هاي مالي شرکتي بر رابطه عدم تقارن اطلاعات و بازده مورد توقع سهامداران (هزينه سرمايه حقوق صاحبان سهام ) ميپردازد.
رويکرد اين پژوهش مبتني بر اين اصل است که ارائه علامت هاي کيفيت سهام (حاکي از جريان نقدي و ارزش ) توسط مديران ، باعث ميشود با وجود عدم تقارن اطلاعاتي بين سهامدار و مديران ، ريسک ادراک شده سهامدار کاهش يافته و رابطه عدم تقارن اطلاعاتي با بازده مورد توقع تعديل شود.
دغدغه پژوهشگران در 1 Akerlof 2 Spence 3 Bhattacharya 4 Leland 5 Pyle 6 Ross 7 Cash payout 8 Miller 9 Rock اين مطالعه اين است که با استفاده از کدام علامت هاي مالي شرکتي ميتوان ضمن حفظ محرمانگي ، نگراني سهامداران در رابطه با عدم تقارن اطلاعات را کاهش داد.
براي اين منظور ابتدا بررسي ميشود که در چه ترکيب هايي از سنجه هاي عدم تقارن اطلاعات و بازده مورد توقع رابطه مثبت وجود دارد، سپس 1 Easley & O`hara 2 Capital Asset Pricing Model 3 Gordon بررسي ميشود کدام سيگنال رابطه اين ترکيب ها را تعديل ميکند و در نهايت در ترکيباتي از عدم تقارن اطلاعات و هزينه سرمايه که رابطه وجود ندارد بررسي ميشود که عدم ارائه سيگنال ميتواند منجر به افزايش و تقويت رابطه شود يا خير.
سوال دوم پژوهش در سوال دوم به بررسي نقش سه علامت هاي مالي شرکتي (نسبت سود تقسيمي، نسبت بدهي و تمرکز مالکيت ) در مواردي که رابطه مثبت معنادار بين عدم تقارن اطلاعات و بازده مورد توقع مشاهده شده ، پرداخته شده است .