چکیده:
این تحقیق با رویکرد فلسفی و با بهکارگیری روش تحلیلی ـ توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای به تبیین نظریه صدرالمتالهین در باب علم الاهی میپردازد. در تبیین نظریه صدرا ابتدا سعی شده است نقد و بررسیهای صدرا از دیدگاه دیگران موردمداقه قرار گیرد تا از خلال این نقد و نظرهای صدرا، دیدگاه او در باب علم الاهی روشن گردد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که ازنظر صدرا ذات حق به دلیل برخورداری از شدت وجودی، بالاترین مرتبهی علم را نیز دارد، زیرا وجود در دیدگاه وی عین علم است و بهتبع شدت وجودی، علم او نیز در عالیترین مرتبه قرار میگیرد. به وزان وجود ما لایتناهی فوق ما لایتناهی که حضرت حق دارد علم او به ذاتش به همان وزان خواهد بود. ملاصدرا معتقد است که وجود اشیا برای خداوند عین علم او به آنها است و میان علم به اشیا و وجود اشیا مباینت و مغایرت نیست. ازنظر وی معنای علم ذاتی تفصیلی قبل از ایجاد یعنی اینکه موجودات وجودشان نزد او مکشوف و مشهود است اما به نحو اکمل و پیراسته از ضعفها و حدود نقایص.
This research, with a philosophical approach, and by applying the
analytical-descriptive method based on library studies, explains the
theory of Sadr al-Mutalahin about divine knowledge. In the
explanation of Sadra's theory, first of all, it has been tried to analyze
Sadra's criticisms about the views of other philosophers, so that
through these criticisms and opinions of Sadra, his view on divine
science will be clarified. The findings of this research indicate that
according to Sadra, the essence of the Transcendent Truth has the
highest level of science due to its existential intensity, because in
his view, existence is the same as knowledge, and due to the
existential intensity, His knowledge is also at the highest level. As a
result of the infinite existence of God Almighty, His knowledge will
be of the same level and quality. Mulla Sadra believes that the
existence of things for God is the same as His knowledge about
them, and there is no contradiction between knowledge of things
and the existence of things. From his point of view, the meaning of
detailed inherent knowledge before creation means that the
existence of beings is revealed and evident to him, but in a complete
way and free from weaknesses and defects.
خلاصه ماشینی:
(ملاصدرا، 1981: 292) بنابراین علم نه کیفیت نفسانی و از قبیل ماهیات است، نه تجرید و یک امر عدمی و نه اضافه، بلکه یک وجود قوی و اقوی از موجودات مادی است؛ زیرا اولاً بالفعل است، ثانیاً مشوب به عدم نیست؛ اما برای درک دقیقتر دیدگاه صدرا در باب علم خداوند، لازم است به برخی تقسیمبندیهای علم پرداخته شود تا بتوان دقیقاً تعیین نمود که علم خداوند در تفکر صدرا از چه نوع و دارای چه ویژگیهایی است.
ابنسینا در بسیاری از آثارش، علم واجب به موجودات را قبل از ایجاد و فعلی میداند نه انفعالی و تابع (ابنسینا 1405: 363، ملاصدرا، 1354: 19، ابنسینا 1379: 298) و این علم از نوع علم نفسانی نیست که در آن صور علمی بهصورت جداجدا درک شود، بلکه علم واجبالوجود نسبت به تمام اشیا از قبیل علم عقلانی است که مجرد و بسیط بوده و موجب هیچ تکثری در ذات او نمیشود.
(سهرورودی، 1373: 481) صدرا در پاسخ ضمن اشاره به این نکته که اگر صدور صور عقلی که از لوازم ذات باری هستند، موجب استکمال ذات واجبالوجود باشند، صدور تمام اشیا از ذات باریتعالی باید مکمل ذات باری باشد و لازمه اعتراض شیخ اشراق نفی صدور اشیا از ذات باری است، میفرماید صدور اشیا یا صور عقلی موجب کمال در ذات نیست؛ یعنی چنین نیست که قبل از صدور آنها واجب بالقوه باشد و بعد از صدور بالفعل شده باشد.
اشکال اول: اگر صور معقول که از لوازم باریتعالی است، در ذات او وجود داشته باشد، خداوند باید هم فاعل صور معقول باشد و هم قابل آنها و این امر محال است.