خلاصه ماشینی:
یعنی حافظ،حقایق را در سایه روشن ایهام بازگو میکند،امیری که خود شراب میخورد و دیگران را منع میکند،میخانهها را میبندد،حافظ مجبور است با لفظ محتسب از او یاد کند،زیرا نمیتواند از او انتقاد کند،یا هنگامی که دوست و ممدوح خود ابو اسحاق،که دشمن امیر مبارزالدین بوده است،در غزلی با مطلع زیر مرثیه میگوید: یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود2 (غزل 702*) در یکی از ادبیات آن میگوید: راستی خاتم فیروزه بواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود هنگامی که بر جرم دوستی با ابو اسحاق و مرثیه گرتفن برای او،به وسیله امیر مبارزالدین گرفتار میشود با ارایه این دلیل،که فیروزه بواسحاقی، فیروزه مشهوری است و ربطی به ابو اسحاق اینجوی ندارد،از چنگال مرگ رهایی مییابد.
چنانکه در جای دیگر میگوید: عفاالله چین ابرویش اگرچه ناتوانم کرد به عشوه هم کمانی***بر سر بیمار میآورد (غزل 641) سالها بعد،دکتر شمیسا در نگاهی تازه به بدیع مینویسد«کلمهای در کلام حد اقل به دو معنی بکار رفته باشد»5در این تعریف،ایراداتی که بر مرحوم همایی وارد است،رفع شده،زیرا اولا قید معنی قریب و بعد ذکر نشده،ثانیا آگاهانه گفتهاند«حد اقل دو معنی»که از دو معنی بیشتر نیز،مدنظر ایشان بوده است،اما به نظر ما این تعریف هم کامل نیست زیرا ایهام همیشه در یک لفظ نیست،گاهی در جمله و گاهی با وصل و فصل خواندن دو مصرع یا دو جمله یا یک جمله،معنای بیت عوض میشود.
مانند: مدام خرقه حافظ به باده در گرو است مگر ز خاک خرابات بود فطرت او (غزل 504) مدام در این بیت به معنی پیوسته است اما در خارج از بیت(در فرهنگها)به معنی شراب نیز هست ولی در اینجا مراد شاعر نیست.