چکیده:
در این مقاله، بعد از بیان دقیق موضوع و مقصود از حدوث و قِدم، نظریات ابنسینا و فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی درباره حدوث یا قدم زمانی عالم طبیعت مطرح و تحلیل انتقادی شده است. برحسب ترتیب تاریخی ابتدا نظر ابنسینا، مبنی بر قَدم طبیعت، و یک دلیل آنکه بر اساس قاعده طبیعیاتی - فلسفی «هر حادثی مسبوق به ماده و مدت است» اقامه شده است. سپس انتقادات غزالی و فخر رازی که مشابه یکدیگرند و پاسخ خواجه طوسی به فخر رازی تقریر شده و، در ادامه، نظر ملاصدرا که موافق ابنسینا است، حکایت شده است. در ادامه اشارهای هم به نظر خاص ملاصدرا در مورد حدوث زمانی طبیعت بر اساس حرکت جوهری، صورت گرفته و تذکر داده شده که این نظر با هر یک از حدوث یا قدم طبیعت قابلجمع است. سپس دو مسئله جانبی مربوط به بحث: تسلسل بینهایت معدات و مسئله محدد الجهات، مطرحشده و حلوفصل شده است. جمعبندی و نتیجهگیری مقاله نیز در پایان آمده و، درنتیجه گیری، نظرمتکلم مبنی بر حدوث زمانی طبیعت مبهم و ناکارآمد خواندهشده و نظر فلاسفه بر قدم طبیعت ترجیح داده شده است.
In this article, after the precise statement of the topic and purpose of occurrence and progress, Ibn Sina's, Fakhr Razi's, and Sadr al-Mutalahin Shirazi's views on the occurrence or time step of the natural world have been presented and critically analyzed. According to the historical order, Ibn Sina's opinion based on the antiquity of nature, and a reason for it, based on the natural-philosophical rule, "every event is preceded by matter and duration" is established. Then, the criticisms of Ghazali and Fakhr Razi, which are similar to each other, and Khwaja Tusi's response to Fakhr Razi's criticism are presented, and, in the continuation, the opinion of Mullasadra, which agrees with Ibn Sina, is narrated. In the following, a reference was made to Mulla Sadra's special opinion about the temporal occurrence of nature based on intrinsic movement, and it was pointed out that this opinion can be summed up with any occurrence or step of nature. Then, two side problems related to the discussion: the infinite sequence of equipment and the specific problem of entities, have been raised and resolved. The summary and conclusion of the article are also given at the end and, in the conclusion, the theologian's opinion regarding the temporal occurrence of nature is ambiguous and inefficient, and the opinion of philosophers is preferred over nature's step.
خلاصه ماشینی:
بيان آراء نظر فلاسفه اسلامي، از ابن سينا تا ملاصدرا، براين است که عالم طبيعت از جهت زماني قديم و، درعين حال ازليت خود، آفريده و معلول به واسطۀ خداوند تبارکوتعالي است و متکلمان ، به ويژه اشاعره و ازجمله فخر رازي، معتقدند عالم طبيعت حادث است ، ولي بيشتر آنان به وضوح نمي گويند که منظورشان حادث ذاتي يا زماني يا هردو است ، ولي وقتي احتمالات را که درنظرميگيريم حادث ذاتي نمي تواند منظور باشد، زيرا اين گونه از حدوث را مخالفان ايشان ، يعني فلاسفه ، هم قبول دارند؛ بنابراين ، چاره اي نيست جز اينکه همان قول به حدوث زماني، با همه اشکالاتي که دارد، به ايشان نسبت داده شود.
هم چنين ، قابل توجه است که انتقاد غزالي برگرفته از همان استدلالي است که فلاسفه جهت اعتباري بودن جهات سه گانه ، يعني امکان و امتناع و وجوب ، ايراد مي کنند، چنانکه در منظومه سبزواري آمده است : قــــدکان ذا الجهــــات فــــي الأذهــــان وجـــــــــوب امتنـــــــــاع أو إمکـــــــــان ايـــــن جهـــــات درذهـــــن هســـــتند وجــــــــوب و امتنــــــــاع و امکــــــــان (سبزواري ١٤١٣ ق / ١٩٩٢ م ،، ٢٣٧: ٢/١) فخر رازي نيز در شرح اشارات ، بعد از نقل بيان ابن سينا، ذيل عنوان «تفسير»، از راه ديگري براي انتقاد واردشده ، مي گويد :«گوينده اي را رسد که بگويد: نمي پذيريم که هر حادثي قبل از حدوثش مسبوق به امکان است ، زيرا حادث قبل از حدوث چيزي نيست تا ممکن باشد، و اينکه شيخ مي گويد: يا واجب يا ممتنع يا ممکن است ، در مقابل ميگوييم :حادث قبل از حدوثش هيچ تعيني ندارد تا حکمي بر آن بار شود و گفته شود يا اين است يا آن ، نفي محض و عدم صرف است ...