چکیده:
نظر به اهمیت راهبردی نفوذ فرهنگیِ نظام سلطه در استحاله یا سرنگونی نظام های سلطه ستیز، بررسی ساختار نفوذ فرهنگی و شناخت آن برای نظام های ضد سلطه امری ضروری است. لذا مقاله پیش رو با روش تحلیلی ـ توصیفی و جمع آوری کتابخانه ای، در پاسخ به این پرسش که نفوذ فرهنگی نظام سلطه در نظام های سلطه ستیز چگونه انجام می گیرد و دارای چه ساختاری است؟، به واکاوی ساختار پروژه نفوذ فرهنگیِ استکبار جهانی پرداخته است. بدین منظور به بررسی ماهیت ساختار نفوذ فرهنگی و ویژگی های ساختاری آن شامل ساختار کارکردی، ساختار هنجاری و ساختار فرایندی پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که نظام سلطه بر اساس ساختار منعطف، پیچیده، چند وجهی و گسترده ی نفوذ فرهنگی، طی سه فرایند تغییر در فضای نگرشی، تغییر از نظر به عمل و تغییر در فضای عینی مجبور به استفاده از الگوهای خاص نفوذ فرهنگی به صورت در هم تنیده و هدفمند، شامل جنگ اعتقادی، اندلسی سازی، از خود بیگانگی فرهنگی، جنگ حقوق بشری، تغییر سبک زندگی، و الگوی غربی جامعه مدنی، با هدف تغییر در ارزش ها، باورها، هنجارها، ترویج فرهنگ غربی، و در نهایت استحاله نظام های سلطه ستیز، می باشد.
Due to the importance of the strategy of cultural influence of the domination system in the transformation or overthrow of anti-domination systems, it is necessary to examine the structure of cultural influence and recognize anti-domination systems. Therefore, the present article uses analytical-descriptive method and library collection, and in response to the question of how the cultural influence of the domination system in anti-domination systems is done, it examines the structure of the project of cultural influence of global arrogance. For this purpose, the nature of the structure of cultural influence and its structural features including functional structure, normative structure and process structure have been studied. The present study shows that the system of domination is based on a flexible, complex, informal horizontal structure, multifaceted and extensive cultural influence, and due to its effectiveness during the three processes of change in attitude space, change in action and change in objective space, it has to use cultural influence patterns, including belief war, Andalusianization, cultural alienation, human rights war, lifestyle change, and the Western model of civil society with the aim of changing values, beliefs, norms, promoting Western culture, and ultimately transforming anti-domination systems
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش حاضر نشان ميدهد که نظام سلطه بر اساس ساختار منعطف ، پيچيده، چندوجهي و گستردهي نفوذ فرهنگي، طي سه فرايند تغيير در فضاي نگرشي، تغيير ازنظر به عمل و تغيير در فضاي عيني مجبور به استفاده از الگوهاي خاص نفوذ فرهنگي به صورت در هم تنيده و هدفمند، شامل جنگ اعتقادي، اندلسي سازي، ازخودبيگانگي فرهنگي، جنگ حقوق بشري، تغيير سبک زندگي و الگوي غربي جامعه مدني، با هدف تغيير در ارزشها، باورها، هنجارها، ترويج فرهنگ غربي و درنهايت استحاله نظامهاي سلطه ستيز ميباشد.
com فصلنامه علمي سال هفدهم ، تابستان ١٤٠١ شماره ٥١ 9 ١- بيان مسأله پايان جنگ سرد و فروپاشي نظم دوقطبي و تلاشهاي نظري و راهبردي براي استقرار نظم جديد مبتني بر بازيگران پيروز صحنه بين المللي، زمينه ها و بسترهاي نويني از نبرد و منازعه را از سوي سلطه گران عليه سلطه ستيزان پديد آورد که نفوذ مهم ترين محصول آن به شمار ميآيد.
مرحله تغيير در فضاي نگرشي با توجه به اينکه هسته ي مرکزي آماج نفوذ فرهنگي، نظام معرفتي و ارزشي و هنجاري افراد جامعه است و تغيير در آن، تغيير در رفتارها و درنتيجه تغيير در ساختارها را به دنبال دارد، فرايندهاي اصلي، معطوف به اين بستر است و همه ي فناوريهاي توليد، ترويج و تخريب و تبديل قدرت را در برميگيرد، به گونه اي که ميتوان آن را فرايندهاي ١٨ فصلنامه علمي سال هفدهم ، تابستان ١٤٠١ شماره ٥١ ارزش ساز و ارزش سوز جامعه هدف تلقي کرد (دولتي،٧١:١٣٩٤).
٢٢ فصلنامه علمي سال هفدهم ، تابستان ١٤٠١ شماره ٥١ اندلسي سازي بازتوليد تجربه ها و چگونگي فروپاشي قدرت سياسي مسلمانان اندلس با رويکرد فرهنگي، از گونه هاي مهم نفوذ فرهنگي نظام سلطه است .