چکیده:
فقدان مبانی ایرانی اندیشه در باب سیاست جهانی، مفهوم پردازی در این عرصه را دشوار می سازد. از طرف دیگر، بسیاری به تضاد اساسی بنیان های اندیشۀ عرفا با نظام اندیشۀ سیاسی معتقد هستند. ذمّ سیاست توسط مولوی به معنای عدم امکان مفهوم پردازی سیاسی از منظر مولوی نیست و هر چند امری دشوار مینماید، امّا جریان معانی ماوراءالطبیعی در آثار او، به خصوص در مثنوی معنوی، بنیان های مناسبی را برای سیاست پژوهی و مفهوم پردازی سیاسی، از منظر مولوی، در خود دارد. اساسی ترین بنیان ماوراءالطبیعی در اندیشۀ مولوی، رویکرد مثالی و کل گرایی آن است که در عین حال که ذمّ مظاهر سیاسی توسط مولوی را سبب است، اما، بسط مفاهیم «مَنیّت» و «اِشکستگی» از منظر عرفان مولوی به سیاست جهانی را ممکن می کند. به عنوان نوعی روش، معرفت شناسی مثالی و هستی شناسی کل گرای مولوی در این پژوهش نیز به کار بسته شده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر در صدد بسط، تفهیم و تبیین مفاهیم منیّت و اشکستگی در سیاست جهانی، از دل مثنوی معنوی هستیم.
The lack of Iranian thinking foundations about world politics, makes it hard to conceptualize in the mentioned arena. On the other, some thinkers believe in the fundamental contradiction between mystic thoughts, especially Molavi's thought, and the political thought system. Disapproval of politics by Molavi does not make it impossible for political conceptualizing from Molavi's perspective. The metaphysical senses in Molavi’s works, especially Masnavi al- Manavi, have suitable foundations for political research and conceptualization, although it would be difficult. The essential metaphysical foundation in Molavi’s thought is his holistic and allegorical approach that, while causing disapproving of politics by Molavi, makes it possible to extend concepts of Egotism and Humility to world politics, from Molavi’s perspective. As a kind of method, allegorical ontology and holistic epistemology of Molavi has been applied in this research. Accordingly, in current research, we intend to spread, realize and explain concepts of egotism and humility. .
خلاصه ماشینی:
۱. پیشینه پژوهش دربارٔە تمثیل از دیدگاه مولوی، پژوهش هایی انجام شده است که ازجمله میتـوان بـه آثـار زیـر اشاره کرد: جوکار و جابری (۱۳۸۹) در اثر خود با عنوان «پیوند ابیات مثنوی بر مبنـای تـداعی و تمثیـل » در بررسی ساختار شکلی «مثنوی معنوی»، به نقش تداعی معانی و تمثیـل در پیونـد و انسـجام مـتن توجه داشته اند (جوکار و جـابری، ۱۳۸۹، ۷۲-۵۱).
پستی سیاست قدرت نزد مولوی، مانع بسط نظم فکری مولوی به عرصـۀ سیاسـت نظـری نیست ، اما به دلیل فقدان بنیان های سیاست پژوهی در آثار مولوی، سعی بر آن است تا بنیان های فکری لازم را با آغاز از مبادی مابعدالطبیعی نظام فکری و آثار او استخراج کرده و براین مبنـا بـه بسط ، تفهیم ، و تبیین مفاهیم منیت و اشکستگی در عرصۀ سیاست جهانی بپردازیم .
براین اساس ، می توان مفاهیم منیت و اشکستگی را، به عنوان مفاهیم متضاد، از منظـر و در آثـار مولوی، به شرح زیر تعریف کرد: منیت : «منیت به کنش ، رفتار یا گرایشی اشاره دارد که براساس آن ، یک موجـود یـا واحـد سیاسی، به تناسب یا فراتر از وسع خود، به قوه یا اهداف و آرمان های خـود درون نظـم سیاسـی جهانی یا در مقابل واحدهای سیاسی دیگر، تظاهر میکند».
» (مولوی، ۱۳۹۵، ۴: ۲۷۶۷-۲۷۶۳) براین اساس ، اشکستگی واحدهای سیاسی درون نظم سیاسـی جهـانی ، عامـل بقـای واحـدها است ؛ ازاین رو، مولوی من و ما و نفاق را عامل خرابی میداند: «...