چکیده:
در این مقاله، آثار نقدی پورنامداریان با رویکرد هرمنوتیک فلسفی تحلیل و بازخوانی میشود. مساله این است که آیا فلسفه هرمنوتیکی در آثار نقدی نویسنده مورد نظر مبنای تفسیر آثار ادبی قرار گرفته است؟ و اگر چنین است، چه مفاهیم و موضوعات هرمنوتیکی مبانی کار او را تشکیل میدهد؟ فلسفه هرمنوتیکی با بسیاری از موضوعات و مفاهیم خود در نقد ادبی نفوذ کرده است. به نظر میرسد پورنامداریان نیز در آثار خود از بسیاری از این مفاهیم بهره برده است و بسیاری از جلوهها و اندیشه های برآمده از این فلسفه مبنای کار وی در نقد و تحلیل آثار ادبی قرار گرفته است. عنوانها و لایههای این مقاله که متاثر از این مفاهیم است عبارتند از: تاویل، تکثر معنایی، رمز و تمثیل، اسطورهزدایی در متنهای رمزی، ساختشکنی، گراماتولوژی، نظریه مرگ مولف، بینامتنیت، ابهام و بیمعنایی (چندمعنایی)، التفات و چندمعنایی، ارتباط ساختشکنی و چندمعنایی با شعر تعلیمی و حکمی، چندمعنایی و تعهد اجتماعی در شعر و ادب. وی در آثار نقدی خود گاه این موضوعات را به طور مستقیم مورد تحلیل و بررسی قرار داده است و گاهی نیز در مقام رویکردی مخصوص چنان در آثارش حلّ و هضم و جذب نموده که آنها را چون گفتمانی از آن خود کرده است.
In this article, the critical works of Poornamdarian are analyzed and read with a philosophical hermeneutics approach. The question is whether hermeneutic philosophy has been the basis for the interpretation of literary works in this author's critical works. And if so, what hermeneutic concepts and themes form the basis of his work? Hermeneutic philosophy has penetrated in literary criticism with many of its themes and concepts. It seems that Poornamdarian has also used many of these concepts in his works, and many of the manifestations and ideas derived from this philosophy have been the basis of his works in the critique and analysis of literary works. The titles and layers of this article that are influenced by these concepts are: interpretation, semantic pluralism, symbol and allegory, demythologization in symbolic texts, deconstruction, grammatology, author death theory, intertextuality, ambiguity and Meaninglessness (ambiguity), apostrophe and Multifaceted, deconstructive and Multifaceted connection with didactic and theological poetry, Multifaceted and social commitment in poetry and literature. In his critical works, he has sometimes directly analyzed and studied these issues, and sometimes, as a special approach, he has so absorbed and digested and absorbed them in his works that he has appropriated them as a discourse.
خلاصه ماشینی:
برخي منتقدان شاخص نقد ادبي معاصر ايران نظير پورنامداريان ــ که انديشه ها و آثارش محور تحقيق در اين مقاله است ــ با اثرپذيري از نظريه هاي فلسفي هايدگر و گادامر و پيروانشان که بانيان و مروجان فلسفۀ هرمنوتيکي هستند، آثاري در زمينۀ نقد ادبي و تفسير متون کلاسيک و معاصر فارسي پديد آورده اند.
در اين مقاله سعي شده است همۀ کتاب ها و مهم ترين مقاله هاي پورنامداريان که در زمينۀ نقد ادبي تأليف شده ، از منظر هرمنوتيک فلسفي مورد مداقه و تحليل قرار گيرد؛ همچنين برخي ديگر از اظهارات و آراي وي که در مصاحبه ها، در کنار سخنان منتقدان ديگر، آمده است ، با همين رويکرد تحليل و بررسي شود.
افزون بر اين ، به نظر ميرسد ميتوان در روند توليد و شکل گيري آثار نقدي پورنامداريان ، نوعي دگرديسي انديشگاني را مشاهده کرد که آن هم به نحوي مبتني بر همين سه عنصر مرکزي هرمنوتيکي است و ترتيب عنوان ها و لايه هاي تشکيل دهندة اين مقاله خود ميتواند گوياي اين دگرديسي باشد.
از نظر او، اين تفکر زمينه ساز ظهور تفکراتي نظير علم تأويل مدرن يا هرمنوتيک است که قائل به معاني متعدد براي متن و شعر است (پورنامداريان ، ١٣٧٤ب : ٣).
پورنامداريان ، ١٣٨٢: ٢١٢ـ ٢١٥)، تصريح ميکند که منظورش نوعي التفات است که در طول يک غزل ، درجهت خطاب و بدون قرينه صورت ميگيرد و براي خواننده تنها از طريق زمينۀ معنايي قابل تشخيص است و اين خود نتيجۀ نوعي عادت گريزي و موجب شدت گسستگي ساخت و معناي شعر او ميشود (همان : ٢٠٣ـ٢٠٤).