خلاصه ماشینی:
"پیشاپیش آن بخش از سخن پل والری را که مورد نقد کاظمی قرار گرفته است یک بار دیگر مرور میکنیم: <شعر همانند رقص کردن است و نثر همانند راه رفتن، راه رفتن به سوی مقصدی است حال آنکه رقص مقصدی ندارد و رقصکنان به مقصدی رفتن، مضحک خواهد بود، پس هدف رقص خود رقص است> جناب کاظمی برای نقد و سنجش این سخنان در آغاز به چند واژه منطقی از قبیل مغلطه، برهان، دور صغرا و کبرا، دست یازیده است که در تبیین هر کدام از این واژهها کمی تقصیر به خرج داده است به صورت روشن این واژهها را در عبارت موردنظر باز نشکافته است که اینک ما بر سر آن درنمیپیچیم.
آقای کاظمی در ادامه مینویسد: <به راستی حتی یک جا در سخنان شمس قیس و خواجه نصیر و حتی رشید وطواط و دیگر و دیگران سخنی تا بدین مایه بیمنطق و بیاساس نمیتوان یافت ممکن است آنان کهناندیش باشند ولی سخنشان بر مبنای اندیشه شان دقیق و استوار است> در اینجا باید پرسید که غرض از سخن بیمایه و بیمنطق چیست؟ اگر بیهدف دانستن شعر و رقص است که هیچکس قایل به آن نیست."