چکیده:
پژوهش پیشرو درپی تبیین و بررسی دلایل توحید ذاتی در دو مرتبه، یکی بهمعنای احدیت و دیگری بهمعنای واحدیت در فلسفه اسلامی است. روششناسی مسئله احدیت و بساطت خداوند بدینگونه است که چون بساطت در مقابل مرکب است، ازاینرو فیلسوفان پس از شناخت انواع ترکیبها در ممکنات، دلایل متعددی بر نفی همه این ترکیبها در ذات باریتعالی اقامه کرده و بدینطریق به اثبات بساطت و احدیت خداوند میپردازند. ازآنجاکه خداوند وجود صرف است و وجود صرف و بسیط، محدود به هیچ حدی نیست، پس خداوند نامتناهی و تکرارناپذیر بوده و در عین بساطت، واحد است. از نتایج این پژوهش آن است که فیلسوفان مسلمان به توحید واجبالوجود در راس سلسله وجود باور دارند که هیچ علت و سببی برای آن متصور نیست و ماهیت و صورت عقلی نداشته و متصف به احکام ماهیت نمیشود و در عین بساطت، واحد بوده و مثل و شریکی ندارد.
The present research seeks to explain and examine the reasons for the unity of the divine essence in two stages: one in the sense of oneness and the other in the sense of unity in Islamic philosophy. The methodology of the problem of oneness and simplicity of God is such that since simplicity is opposite to compositeness, philosophers have studied the types of composites in possibilities and have then offered several reasons for denying all these composites in the divine essence of God the Exalted and thus proved the simplicity and oneness of God. Since God is the absolute being and the simple and absolute being is not confined to any limit, God is infinite and unrepeatable and is one while being simple. The results of this research show that Muslim philosophers believe in the unity of the necessary being at the top of the system of being for which there is no reason or cause and no nature and rational form; the unity of the necessary being is not characterized by the rules of nature, and is at the same time simple and one with no parallel or partner.
خلاصه ماشینی:
از نتایج این پژوهش آن است که فیلسوفان مسلمان به توحید واجبالوجود در رأس سلسله وجود باور دارند که هیچ علت و سببی برای آن متصور نیست و ماهیت و صورت عقلی نداشته و متصف به احکام ماهیت نمیشود و در عین بساطت، واحد بوده و مثل و شریکی ندارد.
از دو زاویه میتوان به ذات حقتعالی نظر کرد و به شناخت ذات پرداخت؛ یکی، نگاه به درون ذات و اینکه حقیقت ذات چگونه است؟ آیا ذات خداوند حقیقتی بسیط است یا اینکه دارای اجزاست و دیگری، نگاه به بیرون ذات است و اینکه آیا ذات واجب تعالی با این خصوصیات، دومی، مثلی و شریکی برای او تصورپذیر است؟ یا اینکه واحد بوده و لا شریک له است؟ ازاینرو در این پژوهش، نخست به تبیین دلایل توحید ذاتی بهمعنای أحدیت و سپس به تبیین دلایل توحید ذاتی بهمعنای واحدیت در فلسفه پرداخته خواهد شد.
اگر علت آن خود ماهیت باشد؛ ازآنجاکه علت بر معلول (سبب بر مسبب) مقدم است، بنابراین باید ماهیتی که خودش موجود نیست، قبل از خودش موجود باشد و علت برای وجود خودش گردد که این محال است؛ زیرا: اولاً، لازمهاش دور و اجتماع نقیضین است؛ ثانیاً، اگر قبل از خود موجود باشد، پس وجودش بر ماهیتش عارض شده و این عروض دوباره نیاز به علت دارد که لازمه این امر تسلسلِ محال است.
و اگر علت امری خارج از ذات و ماهیت است، لازم میآید که خداوند، معلولِ غیر و درنتیجه ممکنالوجود باشد و این خلاف فرض است؛ زیرا سخن درباره واجبالوجود است.