چکیده:
هدف این پژوهش، تفکیک نقش سرمایه گذاران مبتنی بر رویکرد ریسکی و غیر ریسکی بر قابلیت پیش بینی بازده سهام بر اساس سطوح مختلف تکنولوژی می باشد. سطوح مختلف تکنولوژی از طریق میانگین نسبت تعداد کارکنان دارای تحصیلات عالی، نسبت تعداد کارکنان تولیدی، نسبت ارزش افزوده تولید و نسبت افزایش سرمایه اندازه گیری شده است. در این پژوهش، تمرکز بر استفاده از سه مدل رگرسیون با قابلیت جایگزینی در ضریب متغیر سطح تکنولوژی می باشد که بتواند قابلیت پیش بینی بازده سهام را از دیدگاه سرمایه گذاران به ریسکی و غیر ریسکی تفکیک نماید. نمونه پژوهش شامل 113 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که در یک دوره زمانی ده ساله از ابتدای سال 1387 تا انتهای سال 1396 را شامل می شود. نتایج نشان می دهد که در قابلیت پیش بینی بازده سهام، رفتار سرمایه گذاران در استفاده از سطوح مختلف تکنولوژی متفاوت می باشد بطوریکه قابلیت پیش بینی بازده سهام برای سرمایه گذاران مبتنی بر رویکرد ریسکی، تنها زمانی که سطح تکنولوژی متوسط است وجود دارد و در مقابل زمانی که سطوح تکنولوژی بالا و پایین است، قابلیت پیش بینی بازده سهام بر اساس رویکرد غیر ریسکی سرمایه گذاران انجام می شود در نتیجه، سطوح تکنولوژی دارای نقش با اهمیتی بر اساس مبانی رویکرد غیر ریسکی است و زمانی که به عنوان عامل غیر ریسکی توسط سرمایه گذاران استفاده می شود، قابلیت پیش بینی بازده سهام را افزایش می دهد.
The goal of this study is to separate investor’s role based on risky and no risky approach on share return predictability on the basis of technology different levels. Technology different levels have been measured through number ratio average of staff having higher education, number ratio of production staff, ratio of production value added, and ratio of capital growth. In this study, concentration is on using three regression models with replacement ability in variable coefficient of technology level that from investor’s view can separate share return predictability to risky and no risky. Study sample includes 113 companies from listed companies in Tehran stock exchange that includes a ten years time period from the beginning of 2008 to the end of 2017. Results show that in share return predictability, investor’s behavior in using technology different levels is different, so that when only technology level is average, there is share return predictability for investors based on risky approach, and versus when technology level is up and down, share return predictability is done on the basis of no risky approach of investors. As a result, technology levels have important role on the basis of no risky approach basics, and when it is used as no risky factor by investors, it increases share return predictability.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش به روش ( ١٩٩٧ ,Daniel and Titman )، به بررسی رفتار سرمایه گذاران در انتخاب سطوح تکنولوژی و قابلیت پیش بینی بازده سهام با استفاده از نظریه ی قیمت گذاری نادرست خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که در واقعیت نمی توان صرفا اطلاعات بازارهای مالی را عامل تعیین کننده قیمت سهام بدانیم بلکه نوع قضاوت و احساسات سرمایه گذاران نیز از جمله موارد تاثیرگذار است .
بنابراین سطح تکنولوژی صرفا از دیدگاه سرمایه گذاران ریسکی بعنوان عامل تعیین کننده در پیش بینی بازده سهام نبوده است و با توجه به دیدگاه مالی رفتاری و نظریه قیمت گذاری نادرست ، ویژگیهای شرکت که مربوط به ریسک نمیباشد نیز قابلیت پیش بینی بازده سهام را افزایش میدهد.
پژوهش حاضر با تمرکز بر نظریه قیمت گذاری نادرست جهت پررنگ تر شدن غیرریسکی بودن رفتار سرمایه گذاران در انتخاب سطوح تکنولوژی و قابلیت پیش بینی بازده سهام از هشت بخش تشکیل شده است .
Daniel, Kent and Sheridan Titman, (1997), “Evidence on the characteristics of cross-sectional variation in stock returns”, Journal of Finance 52, 1-33.
C. (2001), “Explaining the cross-section of stock returns in Japan: factors or characteristics?”, Journal of Finance, Vol. 56 No. 2, pp.
R. (1992), “The cross-section of expected stock returns”, Journal of Finance, Vol. 47 No. 2, pp.
R. (1993), “Common risk factors in the returns on stocks and bonds”, Journal of Financial Economics, Vol. 33 No. 1, pp.