چکیده:
این پژوهش کاربردی ـ تجربی بوده و رابطه ساختار سرمایه و کارایی شرکت ها را بررسی می نماید. هدف این است که چه سطحی از بدهی می تواند بهعنوان ابزاری نظام بخش منجر به کارایی بیشتر گردد و آیا ساختار سرمایه در شرکت های کاراتر دربرگیرندهی نسبت بدهی به سرمایه بالاتر و یا پایین تری می باشد؟ روش ارزیابی کارایی شرکتها، تحلیل پوششی داده ها (DEA) است که ده نسبت مالی، بهعنوان ورودی و خروجی های این تکنیک، از صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (1384-1388) در چهار صنعت استخراج شده اند؛ سپس با متوسط ارزش بازار سهام هر شرکت، ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و جمع دارایی ها را تعدیل نموده ایم. پس از تعیین کارایی، فرضیات تحقیق با استفاده از دو مدل رگرسیونی با متغیرهای کنترلی آزمون شده اند. نتایج حاصل از تحقیق وجود رابطه معنادار میان کارایی و نسبت بدهی را نشان میدهد؛ همچنین رابطه این دو متغیر با تعدادی از متغیرهای کنترلی مورد استفاده معنادار می باشد.
This paper investigates the relationship between capital structure and companies’ efficiency. We employ non-parametric data envelopment analysis (DEA) method to empirically construct the industry’s ‘best practice’ frontier and measure companies’ efficiency in each industry. This is a practical & empirical research, which uses the financial statements to collect required data. The statistic population is the listed companies in Tehran Stock Exchange from 2005 to 2009, and sample selection is done based on the systematic omission. The selected sample includes 870 company's year in 4 different industries. Financial ratios are calculated for each company's year and are used as inputs and outputs in DEA technique. To make the historical information, appeared on the financial statements more relevant, the average of market value per share for each company is used as an adjusting factor for book value of owner’s equity and assets. After determining the efficient companies in each industry, we examine the relationship between the leverage ratio of the previous year and efficiency of the current year and the effects of current year’s efficiency on the leverage ratio of the next year in terms of two hypotheses using two regression equations. In these two equations we use efficiency and leverage ratios (our main variables) and also five more control variables, including profitability, tangibility, intangibility, company size (the natural log of the company’s sales), sales growth and the type of industry as our dummy variable. The results of our research show a meaningful relationship between efficiency and leverage ratios. Also, there are some meaningful relations between some of our control variables and the two main variables.
خلاصه ماشینی:
هدف این است که چه سطحی از بدهی میتواند به عنوان ابزاری نظام بخش منجر به کارایی بیشتر گردد و آیا ساختار سرمایه در شرکت های کاراتر دربرگیرنده ی نسبت بدهی به سرمایه بالاتر و یا پایین تری میباشد؟ روش ارزیابی کارایی شرکت ها، تحلیل پوششی داده ها (DEA) است که ده نسبت مالی، به عنوان ورودی و خروجیهای این تکنیک ، از صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (١٣٨٤-١٣٨٨) در چهار صنعت استخراج شده اند؛ سپس با متوسط ارزش بازار سهام هر شرکت ، ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و جمع داراییها را تعدیل نموده ایم .
Margaritis, et al)، در میان شرکت های تولیدی فرانسوی به بررسی رابطه ساختار سرمایه ، حقوق مالکیت و کارایی با استفاده از DEA پرداختند و به دنبال این موضوع بودند که شرکت های کاراتر تمایل دارند بدهی بیشتر یا کمتری داشته باشند؟ همچنین تأثیر ساختار مالکیت و نوع آن بر ساختار سرمایه و کارایی چیست ؟ آزمون فرضیات برای سه صنعت داروسازی، نساجی و کامپیوتر صورت گرفت .
Yan-li, et al(، با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها، کارایی تکنیکی شرکت های زغال سنگ در چین را اندازه گیری نمودند، سپس به بررسی رابطه بین کارایی و ساختار سرمایه پرداخته و نشان دادند که بین ساختار سرمایه و کارایی تکنیکی رابطه معکوس وجود دارد و شرکت های مورد بررسی باید نسبت بدهی خاصی را برای خود ایجاد نمایند که اگر نسبت بدهی از آن نسبت تعیین شده بیشتر شود، کارایی تکنیکی کاهش مییابد.