چکیده:
محرومیت با نبود امتیازات و پاداشهای اجتماعی همراه است و به سبب تأثیرگذاری بر فرد و جامعه، کیفیت زندگی و سلامت جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. زنان ساکن در بافت غیررسمی شهر به سبب سکونت در این منطقه و هنجارهای حاکم بر این محلات، بیش از گروههای دیگر رنجهای مداوم و طولانی را در زندگی شخصی و خانوادگی، همچنین شبکة همسایگی تجربه کردهاند و با محرومیت همنشین بودهاند؛ ولی آنان همواره سکوت اختیار کردهاند. پژوهش حاضر به این گروه آسیبپذیر توجه کرده و طی فرایند علمی و با اتکا به رویکرد کیفی و پدیدارشناسانه و به کمک مصاحبهنامة نیمهساختاریافته، تجربههای 25 تن از زنانِ ساکن در سکونتگاه غیررسمی التیمور مشهد را از ابعاد گوناگون محرومیت در خانواده و محله، واکاوی و تفسیر کرده است. بر اساس متن مصاحبههای انجامشده، مشخص شد زنان در شبکة روابط اجتماعی، قدرت و منزلت اجتماعی و بالاخره دسترسی به منابع و فرصتها، محرومیتهایی را تجربه کردهاند. تعامل اجتماعی رکن اصلی و سازندة زندگی اجتماعی است؛ ولی بر اساس یافتههای پژوهش، زنان تعاملات سردی در خانواده و بهویژه با همسر داشته و از نبود صمیمیت و رابطة عاطفی مثبت و برابر سخن گفتهاند. آنها به سبب نادیده گرفتن نیازها و علایقشان یا ایجاد محدودیت از سوی شوهر، عموماً نقش کمرنگی در تصمیمگیریها دارند و بارها شاهد زیر پا گذاشتن تعهدات زندگی مشترک از سوی شوهر خود بودهاند. در سطح محله و شبکة همسایگی نیز مضایقه و ضعف در تعاملات را که ناشی از بیاعتمادی است، تجربه کرده و به سبب آن رنج کشیدهاند. نتایج پژوهش مؤید آن است که زنان به سبب پذیرش قواعد نانوشتة موجود در حفظ الگوهای مردسالاری، از نظر مناسبات قدرت و منزلت اجتماعی، نابرابری در برخورداری از قدرت را تجربه کردهاند و همواره جایگاه فرودست داشته و سهم ناچیزی از احترام را در خانواده دریافت کردهاند. افزون بر آنچه آمد، نبود خدمات و امکانات در محل سکونت، همتراز نبودن درآمد و هزینة خانواده در شرایط اقتصادی کنونی، همچنین ایجاد موانع یا محدودیت از سوی همسر در دسترسی یا استفاده از فرصتهای محدود و موجود، زمینههایی برای ایجاد محرومیت و نارضایتی زنان است؛ بهگونهایکه غالباً تحت این شرایط با فرورفتن در روزمرگیها از رشد و ارتقای توانمندیهای خود باز میمانند. این یافتهها در مقالة پیشرو بحث و تحلیل شد و بهتناسب، دلالتهای عملی مرتبط برای بهبود اوضاع ارائه گردید.
Deprivation is associated with the lack of privileges as well as social rewards; therefore it affects the quality of life and health of the society due to its impact on the individual as well as the society. Due to living in the informal suburbs of the city and encountering the norms governing these neighborhoods, women living in the foresaid area have experienced continuous and interminable sufferings in their personal and family life, as well as the neighborhood network, hence they have lived with deprivation; however, they have always remained silent. Applying the qualitative and phenomenological approach based on the scientific process, this study aims to pay attention to this vulnerable group. Furthermore, applying semi-structured interviews, it also aims to analyze and interpret deprivation from various dimensions in the family and the neighborhood by focusing on the experiences of 25 women living in the informal settlement of Al-Teymor in Mashhad. Based on the content of the conducted interviews, it was indicated that women have experienced deprivations in terms of the network of social relations, social power and dignity, and finally access to resources and opportunities. Social interaction is the main and constructive pillar of social life; however, according to the findings of the research, the foresaid women had cold interactions in the family, especially with their husbands, and referred to the lack of intimate, positive and equal emotional relationship. They generally have a weak role in decision-making because their needs and interests are ignored or their husbands imposed restrictions on them. Moreover, they have often witnessed their husbands breaking the commitments of their marital life. At the level of the neighborhood and the neighborhood network, they have also experienced and suffered embarrassment and weakness in interactions affected by mistrust and dishonesty. The results of the research indicated that due to the acceptance of the existing unwritten rules in maintaining patriarchal patterns, women have experienced inequality in enjoying power regarding power relations and social status. They have always had an inferior position and received a small share of respect in the family. In addition to what has been mentioned, the lack of services and facilities in the place of residence, the lack of income and expenses of the family in the current economic conditions, as well as the imposed obstacles or restrictions conducted by the spouse in accessing or using the limited and available opportunities, are grounds for the deprivation and dissatisfaction of women. Hence, under these conditions, they are immersed in merely carrying out daily routines and are stopped from improving their capabilities. These findings were discussed and analyzed in the following article and corresponding practical implications were presented to improve the situation.
خلاصه ماشینی:
افزون بر آنچـه آمـد، نبود خدمات و امکانات در محل سـکونت، هـمتـراز نبـودن درآمـد و هزينـة خانواده در شرايط اقتصادي کنوني ، همچنين ايجـاد موانـع يـا محـدوديت از سـوي همسـر در دسترسـي يـا اســتفاده از فرصـتهـاي محــدود و موجـود، زمينههايي براي ايجاد محروميت و نارضايتي زنان است؛ بهگونـهاي کـه غالبـا تحت اين شرايط با فرورفتن در روزمرگي ها از رشد و ارتقاي توانمندي هاي خود باز مي مانند.
آشکار اسـت کـه در وراي فقـر و سـکونت در منطقـة غيررسـمي و نبود استاندارهاي زندگي سالم، فهرستي از بيبهرگي و محروميت از منابع گونـاگون مـادي و اجتماعي وجود دارد که تنوع و گسترة آن از بخـش قـانوني و رسـمي شـهر بيشـتر اسـت؛ بهطوريکه بنت لطيف ١ و همکاران (٢٠١٦م ) به ويژگي هايي همچـون خـدمات اجتمـاعي و امکانات اوليه و بهداشتي ضعيف، ناامني در درآمد و معيشت ناپايـدار در ايـن منـاطق اشـاره دارند.
به اين منظور، پژوهش حاضر در منطقة التيمور (يکي از محدودههـاي اسـکان غيررسـمي در مشهد) انجام شـده اسـت و قصـد دارد در چـارچوب رويکـرد پديدارشناسـي و بـا توجـه بـه تجربههاي واقعي و زيستة شماري از زنان، دغدغههاي اصلي و انواع محروميـتهـاي زيسـتة آنان را که از زبان خود آنها فهم و روايت ميشود، بـه عنـوان بخشـي از واقعيـت اجتمـاعي، توصيف و واکاوي کند و بهطورخاص در صدد پاسخگويي به اين پرسـشهاسـت کـه زنـان ساکن در منطقة التيمور مشهد چـه نـوع محروميـتهـايي را در چـارچوب خـانواده و محلـة سکونت تجربه کردهاند و اين محروميتها در چه زمينههايي است؟ ١.