چکیده:
«قرب نوافل» نام حدیثی قدسی است که قائلان به بشری بودن الفاظ قرآن کریم، برای اثبات دیدگاه خود به مفاد آن تمسک کردهاند. آنان بر این باورند که بهموجب این حدیث، پیامبر اکرم (ص) که مقید به انجام نوافل بوده است، پس از انجام نوافل، زبان خداوند شده است و از همین رو، الفاظ قرآن کریم در عین آنکه بشریاند، الهی به شمار میروندهرچند دیدگاه بشری بودن الفاظ قرآن کریم تا کنون با نقدهای متعدّدی همراه بوده، امّا مستند روایی آن یعنی «حدیث قرب نوافل» نقد نشده است. در پژوهش حاضر، پس از تبیین پیشینه این دیدگاه و چگونگی استناد آنان به این حدیث، متن آن ارزیابی و دیدگاههای موجود درباره معنای آن در دو دسته معانی حقیقی و معانی مجازی دستهبندی شد. ازآنجاکه دیدگاه مذکور، وابسته به معنای حقیقیِ تعابیر بهکاررفته در این حدیث است، در مقام ارزیابی صحت چنین برداشتی با توجه به قرائن درونمتنی و برونمتنی، روشن شد که تعابیر بهکاررفته در آن، معنای حقیقی ندارند و از قبیل تشبیه معقول به محسوس هستند. برخی از قرائن درونمتنی عبارتاند از: توجه به نتایجی که برای انجام دهنده نوافل در متن حدیث تبیین شده است و دوگانگی و تخاطب در تعابیر بهکاررفته در حدیث. قرائن برونمتنی نیز عبارتاند از: آیات قرآن کریم که به تلاوت شدن آیات برای پیامبر اکرم (ص) به هنگام نزول دلالت دارند و برخی دیگر از احادیث که متداول بودن کاربرد مجاز در کلام معصومان (ع) را نشان میدهند و از همین رو، تمسک به حدیث قرب نوافل برای اثبات بشری بودن الفاظ قرآن کریم صحیح نیست.
Qhorb-e Nawafel (approximation to God through nonritual prayers) is a divine Hadith on the basis of which it has been claimed that the Qur’anic text is man-fabricated. According to those who advocate this claim, after the prophet (pbuh) was ordered to say Nawafel, he turned into the tongue of God; therefore, the Qur’anic utterances, though made up by man, are of a divine nature. This claim has been widely challenged so far, but Qhorb-e Nawafel, on which the claim is based, has not been put to criticism yet. This study, first of all, presents a background of such an outlook and the way it was derived from the Hadith. Then, the text of the Hadith is evaluated, and the factual and figurative approaches to its meaning are discussed. The claim is based on the factual meanings, or denotations, of the words in the Hadith, but the intra-textual and extra-textual pieces of evidence suggest that the words and expressions in the Hadith should be taken from a figurative perspective. In other words, they are connotatively significant because intangible concepts are expressed like tangible entities. The main intra-textual clues are the results gained by whoever says the prayers and the presence of two people, an addressor and an addressee. The extra-textual clues include the Qur’anic verses that regard the recitation of the words of God to the prophet and some Hadiths that refer to the use of figurative language by Imams. It is generally concluded that the Hadith Qhorb-e Nawafel provides no evidence for the human origin of the Qur’an.
خلاصه ماشینی:
آنان بر اين باورند که به موجب اين حديث ، پيامبر اکرم (ص ) که مقيد به انجام نوافل بوده است ، پس از انجام نوافل ، زبان خداوند شده است و از همين رو، الفاظ قرآن کريم در عين آنکه بشرياند، الهي به شمار مي - روندهرچند ديدگاه بشري بودن الفاظ قرآن کريم تا کنون با نقدهاي متعددي همراه بوده ، اما مستند روايي آن يعني «حديث قرب نوافل » نقد نشده است .
قرائن برون متني نيز عبارت اند از: آيات قرآن کريم که به تلاوت شدن آيات براي پيامبر اکرم (ص ) به هنگام نزول دلالت دارند و برخي ديگر از احاديث که متداول بودن کاربرد مجاز در کلام معصومان (ع ) را نشان ميدهند و از همين رو، تمسک به حديث قرب نوافل براي اثبات بشري بودن الفاظ قرآن کريم صحيح نيست .
پيش از اين ، کتب و مقالات متعددي در نقد انگاره بشري بودن الفاظ قرآن کريم منتشر شده است که برخي از آن ها به ترتيب تاريخ انتشار عبارت اند از: کتاب «وحي نبوي، بررسي نقش پيامبر در پديده وحي » تأليف علي رباني گلپايگاني؛ مقاله «تعارض آيات و روايات با گمانه خلق الفاظ قرآن از سوي پيامبر اکرم (ص )» تأليف عبدالهادي فقهيزاده و مصطفي آذرخشي؛ مقاله «نقد و بررسي ديدگاه هاي مختلف در رابطه با وحياني بودن الفاظ قرآن کريم » نوشته محمد شيباني؛ مقاله «وحي قرآني؛ زباني يا غيرزباني؟» نوشته محمدکاظم شاکر و حسام امامي دانالو.
«ابن عربي»، فعل ماضي «کنت » را که در برخي از نقل هاي حديث قرب نوافل وجود دارد، به اين معنا ميداند که خداوند فاعل افعال بشري بوده و حال ، تنها آنچه از پيش رخ ميداده ، کشف شده است (ابن عربي، ۱۴۰۵، ج ۳، ص ۶۸).