چکیده:
ارتباط و نسبت نظریة سیاسی با ماهیت انسان، از اساسیترین فرضیات اجتنابناپذیر نظریههای سیاسی است. امام خمینی(ره) نظریة سیاسی خویش را بر شناخت توحیدی انسان و با حد و رسم ماهوی معینی مبتنی کردهاند که ضرورتا هنجارپذیری و جهانشمولی نظریة ایشان مسبوق به اثباتپذیری نسبت آنها با نظریة سیاسی ایشان است. هدف، فهم استلزامات کمالطلبی بشر در نظریة سیاسی امام خمینی(ره) میباشد که با روش اسنادی ـ کتابخانهای صورت گرفته است. یافتهها نشان میدهند که امام خمینی(ره) با بینش توحیدی، بشر را موجودی کمالطلب میدانند که بهدنبال استکمال خویش، به کنشهای فردی و جمعی روی میآورد. امام خمینی(ره) بر اساس این بینش توحیدی از ماهیت بشر، نظریة سیاسی خود را با تمرکز بر «رفتار سیاسی وظیفهمدار و تکلیفمحور»، «ثبات ارزشهای اخلاقی در سیاست» و «جریان ولایت الهی از طریق امام ـ امت» ترسیم نموده است. نتیجه آنکه مولفههای نظریة سیاسی امام خمینی(ره) انسجام و نسبت مستدل و معقولی با ماهیت انسانشناختی ایشان دارد.
خلاصه ماشینی:
٢. استلزامات ماهيت انسان درنظريۀسياسيامام خميني (رحمه الله) پس از آنکه در مبحث گذشته ضرورت ابتناي مسائل اجتماعي از جمله سياست و امور سياسي بر حيثيت کمال طلبانـۀ انسان مبرهن گرديد، اکنون مسئلۀ کشف نسبت اضلاع هندسۀ نظريۀ سياسي امام خميني با ماهيت انسان از نظـر ايشان مورد بررسي قرار ميگيرد.
در اين نگاه ، چون هدف از عمل بـه مقتضـاي محاسن اخلاقي و دوري از رذايل آن ، کسب مصالح و دفع مفاسد و رسيدن به کمالات حقيقي انسان و جامعه اسـت ، لزوما در نظريۀ سياسي امام خميني حسن فاعلي و حسن فعلي کنشگران سياسي توأمان مدنظر قرار ميگيـرد؛ زيـرا تنها در اين صورت است که جامعۀ فضيلت محور و در مسير کسب کمالات انساني به حرکت درمـيآيـد و از فسـاد و گمراهي در امان ميماند.
نتيجه آنکـه بـا عنايـت به ابتناي نظريۀ سياسي امام خميني بر انسان شناسي ايشان و با توجه به مؤلفه هاي ماهوي مخلوق بـودن انسـان و پيوست و انسجام آن با کل هستي، و اينکه خداوند حسن و قبح رفتارها را بر اساس مصالح و مفاسـد واقعـي هسـتي تعيين کرده و از طرق فطرت ، عقل و وحي، آنها را به انسان تعليم داده است ، امام خميني در نظريـۀ سياسـي خـود، ضمن پذيرش پايداري ارزش هاي اخلاقي در سياست و کنش هاي سياسي و نفـي هرگونـه نسـبيت گرايـي اخلاقـي، سعادتمندي، کمال ، رشد و توسعۀ جامعه را تنها در اجراي سياست اخلاق مدار ميداند.
براي تحقق امر امامت امت اسلامي، امام جامعه در برابـر خداونـد و مردم مسئول است و تحت کنترل و نظارت هاي دروني و بيروني قرار ميگيرد تا به تباهي کشيده نشود و بـرخلاف کمال الهي انسان قدمي برندارد (موسوي خميني، ١٣٨٩، ج ١٥، ص ١٧).