چکیده:
تفسیر سیاسی علاوه بر مبناهای عام، نیازمند مبناهای خاص «فلسفه علمی» و «علمی» است تا هویت بنیادین مستقلی بیابد. مبانی علمی ـ دستکم ـ در سه گستره «متن»، «مخاطب» و «مفسر» مطرح است. در گستره متن هم میتواند انواعی داشته باشد. بدینروی این مسئله مطرح است که مبانی اخیر شامل چه موضوعاتی میشود؟ این مبانی میتواند با عنایت به کمیت آیات ناظر به سیاست، یا رسالت قرآن نسبت به تحول سیاسی، یا نقش نظارتی قرآن نسبت به سیاست باشد. در نتیجه، این مسئله مطرح میشود که مبناهای علمی خاص احتمالی در این سه گستره کدام است؟ پژوهش حاضر در پی دستیابی به مبناهای علمی خاص تفسیر سیاسی در سه گستره مذکور است تا ممیزاتی برای تفکیک آن از دیگر گونهها تبیین نماید. گردآوری اطلاعات با مطالعه تفاسیر اجتماعی ـ سیاسی، و از منظر روشی، به روش «توصیفی و تحلیلی» سامان پذیرفته و یافتههایش این است که تفسیر سیاسی ـ دستکم ـ با سه مبنا در محور متن قرآن (کثرت و اهمیت نقش آیات ناظر به سیاست و حاشیهای نبودنشان؛ تبیینگری قرآن برای تحول سیاسی بر پایه دین؛ مهیمن بودن قرآن بر سیاست و پالایش آن) هویت مستقل دارد
خلاصه ماشینی:
گردآوري اطلاعات با مطالعه تفاسير اجتماعي ـ سياسي ، و از منظر روشي ، به روش «توصـيفي و تحليلي » سامان پذيرفته و يافته هايش اين است که تفسير سياسي ـ دست کم ـ با سه مبنا در محور متن قـرآن (کثـرت و اهميت نقش آيات ناظر به سياست و حاشيه اي نبودنشان ؛ تبيين گري قرآن براي تحول سياسي بر پايه دين ؛ مهيمن بـودن قرآن بر سياست و پالايش آن ) هويت مستقل دارد.
در تبيين مفاهيم تحقيق ، لازم به ذکر است که «تفسير سياسي » به مثابه بخشي از علـوم انسـاني اسـلامي در حـوزه سياست و قوانين مرتبط با تدبير حيات سياسي ، نوعي رويکرد به تفسير با هـدف دسـتيابي بـه آمـوزه هـاي قـرآن دربـاره حيات سياسي است (همان ) و بر بيان معاني آيات قرآن و کشف مقاصد و مدلول هاي سياسي خداوند از آيات تمرکـز دارد و ميکوشد ظرفيت سياسي آن دسته از آيات قرآن را که بدون رويکرد سياسي ناشناخته مانده ، کشف نمايد و آيـات را بـا رويکرد سياسي تا حد ممکن تفسير کند (عابدي، ١٣٩٩).
تأثير پذيرش اين نقش به حدي بود که مفسر فـي ظـلال القـرآن اعتقاد داشت : اسلام در همه زمينه ها، از جمله شکل حکومت و شيوه حکومت ، نظـر خـاص دارد و بايـد نظـر اسـلام پياده شود (معرفت ، ١٣٨٥، ج ٢، ص ٤٩٦) و خود از منظر ضد استعماري به تفسير قرآن (متن اصـلي اسـلام ) و آيـات اجتماعي و سياسي آن ، مانند آيات جهاد پرداخت و براي ايجاد تحول ميان ملـت هـاي اسـلامي و دعـوت بـه اتحـاد مسلمانان تلاش کرد (ايازي ، ١٣٧٣، ص ٥١٢؛ علوي مهر، ١٣٨١، ص ٣٤٦).