چکیده:
افغانستان در چهار دهۀ اخیر درگیر جنگ های تحمیلی بوده که تمام زیرساخت های (سبز) آن را تحت تاثیر خود قرار داده و یا کاملا به کام خویش فروبرده است . در شرایط موجود افغانستان تنها توان استفادة کمترین درصد آب های خود را دارد و متباقی آن از مرزهای کشور بیرون شده و به صورت یک جانبه مورد استفاده کشورهای همسایه قرار می گیرد. ایران در همسایگی غربی ما دو حوزة آبی را با کشور ما مشترک فرض نموده و خود را در آب آن سهیم می داند که یکی آن حوزه آبی هلمند است . بر اساس احصائیه سال ٢٠٠٨ از حدود هشت میلیون هکتار زمین قابل کشت صرفا (١,٨) میلیون هکتار آن کشت می شود، پوشش جنگلی آن ناچیز بوده و به (٣) درصد اراضی کشور محدود می شود، میزان دسترسی مردم به برق حتا در شهرهای بزرگ (تجارتی و صنعتی ) محدود بوده و به همین ترتیب ، میزان دسترسی مردم به آب صحی در شهرها و روستاها محدود می باشد، نظام مدیریتی آب در بخش تولید، توزیع و مصرف یکپارچه و منسجم نبوده ، دانش و تکنالوژی مرتبط به مدیریت و بهره برداری از آب به روز و متناسب به نیازهای جامعه نمی باشد. به طور مختصر سهم مردم افغانستان از منابع آبی چیزی جز ویرانی های ناشی از آب خیزی های فصلی فرسایش خاک و آب گرفتگی معابر در شهرهای بزرگ نمی باشد. به همین ملحوظ افغانستان از نگاه محیط زیستی ، انرژی برق ، مالداری ، زراعت و صنعت دچار مشکلات فراوانی بوده و در تهیۀ مواد اولیۀ غذایی و انرژی برق که رکن اساسی حیات انسان ها بشمار می رود به کشور وارداتی منطقه مبدل گردیده است . تحقیق حاضر که با استفاده از نشرات و منابع معتبر علمی که دارای اهمیت (تاریخی – اقتصادی) است منبع خوبی به علاقه مندان و پژوهشگران خواهد بود. یگانه راه برون رفت از این مشکلات یادشده ، احداث واحیای مجدد بندهای آب گردان و چاه نیمه ها است ، که از یکطرف مردم در رفع این مشکلات فایق آمده و حتا به کشور صادراتی محصولات زراعتی و انرژی برق مبدل خواهد گشت