چکیده:
مفاهیم زیادی در علوم اجتماعی وضع شده و برای توضیح آنها آثار زیادی نیز نوشته شده است، اما بهراستی مفاهیم علوم اجتماعی براساس چه قاعده و روشی ساخته میشوند؟ در پاسخ به این پرسش، کلاسیکها و معاصران جامعهشناسی و نظریه اجتماعی در قالب سه رهیافت اثباتی، ضداثباتی و پسااثباتی بحث و تعمق کردهاند. این مقاله میخواهد قواعد و منطق شکلگیری و ساخت مفاهیم علوم اجتماعی را در رهیافت پسااثباتی ماکس وبر مورد بررسی قرار دهد. مقاله حاضر با شناسایی قواعد هشتگانه روش ساخت تیپهای آرمانی، نخست استدلال میکند که تیپ آرمانی براساس مفهوم «عقلانیت» ساخته میشود. تیپ آرمانی مبتنی بر «آموزه تکوین» و از ترکیب امور منحصربهفرد تاریخی و امور تکرارشونده اجتماعی برساخت میشود. تیپ آرمانی به مدد نیروی خیال تحتتأثیر ایدههای ارزشگذار و در هدایت طرحهای نظری ساخته میشود. در این روند تیپ آرمانی از پالایش و بازسازی مفاهیم روزمره کنشگران اجتماعی بهدست میآید
Many concepts have been established in the social sciences. Many works have been written to explain these concepts. But the question is what is the rule and method by which social science concepts are constructed? In response to this question, the classics and contemporaries of sociology and social theory have discussed and pondered the form of three approaches: positive, anti-positive, and post-positive. This article wants to examine the rules and logic of shaping and constructing social science concepts in Max Weber's post-positive approach. The present article, by identifying the eight rules of the method of constructing ideal types, first argues that the ideal type is based on the concept of "rationality". The ideal type is based on the "doctrine of genesis" and is made up of a combination of unique historical matters and repetitive social matters. The ideal type is created with the help of the power of imagination, under the influence of value ideas, and the guidance of theoretical designs. In this process, the ideal type is obtained by refining and reconstructing the everyday concepts of social actors
خلاصه ماشینی:
com) چکیده اطلاعات مقاله مفاهیم زیادی در علوم اجتماعی وضع شده و برای توضیح آنها آثار زیادی نیز نوشته شده است، اما بهراستی مفاهیم علوم اجتماعی براساس چه قاعده و روشی ساخته میشوند؟ در پاسخ به این پرسش، کلاسیکها و معاصران جامعهشناسی و نظریه اجتماعی در قالب سه رهیافت اثباتی، ضداثباتی و پسااثباتی بحث و تعمق کردهاند.
گفتنی است مقاله بر این فرض مبتنی میباشد که مبانی، ساختار و سازوکار برساخت تیپ آرمانی در کارهای اولیه (مقالات روششناسی علوم اجتماعی و اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری) و پایانی وبر (اقتصاد و جامعه) تفاوت اساسی نکرده، و اصول یکسانی بر ساخت تیپهای تاریخی و تیپهای جامعهشناختی وبر حاکم است.
در این شیوه، محقق وبری با استفاده از «جامعهشناسی عقلگرایی» پژوهش اجتماعی را با عقلانیترین شکلهایی آغاز میکند که واقعیت میتواند به خود بگیرد (وبر، 1387، ص370)؛ اما عقلانیت و کنش عقلانی در دستگاه مفهومی وبر چگونه مفهومی است؟ براساس یک بررسی دستکم شانزده معنای آشکار از اصطلاح «عقلانی» را میتوان از خلال توصیف وبر دربارۀ نظام سرمایهداری مدرن، اخلاق پروتستانی زاهدانه و نظام اداری و حقوقی مدرن جدا کرد.
بنابر استدلال وبر، محقق اجتماعی در برساخت تیپ آرمانی باید از جنبههای گوناگون واقعیت تجرید و انتزاع کند و ازاینرو همیشه ناچار به گزینش است، اما در هنگام گزینش این چالش ایجاد میشود که اگر با مفاهیم بسیار عام کار کند و به جنبههای عمومی و مشترک پدیدهها نظر کند، مثلاً صفات مشترک همه صورتهای سرمایهداری و پروتستانتیسم را احصا کند، احتمالاً اختصاصیترین جنبههای مورد بررسی را نادیده بگیرد و جنبههای منفرد و خاص این پدیده را تهی سازد.