چکیده:
اصطلاح جنبشهای اجتماعینوین برای توصیف جنبشهایی به کار برده میشود که در اواخر دهۀ 1960 به واسطۀ اقدام جمعی در عرصۀ اجتماعی فعال بودند. از مهمترین جنبشهای نوین اجتماعی میتوان به جنبشزنان، جنبشصلح و جنبشزیستمحیطی اشاره نمود. رشد سریع و شتابان جوامع صنعتی بدون در نظر گرفتن تخریب محیطزیست، مسائل و معضلات فراوانی را به وجود آورده است. از مهمترین مشکلات موجود میتوان به فرسایش خاک، و انواع آلودگیها اشاره نمود. مجموعۀ این عوامل، زمینه را برای شکلگیری جنبشهای زیستمحیطی فراهم نمودهاند. نوشتار حاضر تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که جنبشهای زیست محیطینوپدید چگونه در قالب جنبشهای اجتماعینوین قابل تحلیل هستند؟ و چه افزودههایی بر جنبشهای اجتماعینوین داشهاند؟ بنابراین، با روش کیفی تفسیری، شیوۀ مطالعات موردی چیستی و چرایی جنبشهای زیستمحیطینوپدید را مورد بررسی قرار میدهد. یافتههای تحقیق نشان میدهند که بحرانهای زیستمحیطی زمینه را برای شکلگیری، فعالیت وتاثیرگذاری جنبشهای زیستمحیطینوپدید فراهم نمودهاند. از اینرو جنبشهای زیستمحیطینوپدید به منظور رویارویی با بحرانهای موجود، در ابتدا به افزایش آگاهیهای عمومی پرداخته و سپس سازمانها و گروههای طرفدار محیطزیست را ایجاد نمودند و در نهایت با ورود به عرصه سیاست، با استفاده از ابزارها و شیوههای جدید به بیان خواستهها و اعتراضهای خود به شیوههای مسالمتآمیز پرداختهاند تا از این طریق، ضمن وادار کردن حکومتها به پاسخگویی و در نهایت ورود مستقیم به عرصۀ سیاست به عنوان گروههای ذینفوذ و احزابسیاسی بتوانند در حوزۀ سیاست عمومی تأثیرگذار باشند. در نتیجه حجم وگستره قدرت اجتماعی و تاثیرگذاری سیاسی جنبشهای زیستمحیطی نوپدید باعث باز پروری و غنیسازی جنبشهای نوین اجتماعی شده است. به گونهای که امروزه میتوان آنها را بعنوان نیروهای اجتماعی قدرتمند و بازیگرانی تاثیرگذار، در عرصه جامعهشناسیسیاسی مورد شناسایی و تحلیل قرار داد.
New Social Movements: A Case Study of Emerging Environmental Movements
Abstract
The term modern social movements is used to describe movements that were active in France in the late 1960s through collective action in the social sphere. The most important new social movements are the civil rights movement, the women's movement, the peace movement and the environmental movement. The rapid growth of industrial and capitalist societies, regardless of environmental degradation, has created many problems. The most important problems are soil erosion, resource reduction, ozone depletion, greenhouse effects, extinction of animal and plant species and various types of soil and climate pollution. The combination of these factors has provided the basis for the formation and activation of environmental movements. The present paper tries to answer the question of how emerging environmental movements can be analyzed in the form of new social movements? And what are their effects on new social movements? Therefore, with the qualitative interpretive method, and the method of case studies, it examines the nature and why of emerging environmental movements. The research findings show that environmental crises and the need to solve environmental problems that have become a pervasive and global crisis, have provided the basis for the formation, activity and impact of emerging environmental movements. Therefore, in order to deal with the existing crises, emerging environmental movements first informed and increased public awareness, and then created pro-environmental organizations and groups, and finally, by entering In the field of politics, and using new tools and methods, they have expressed their demands and protests in a peaceful and non-violent way, in order to force governments to respond and finally enter directly into The field of politics as influential groups and political parties in the field of public policy. As a result, the volume and scope of social power and the political influence of emerging environmental movements have led to the revitalization and enrichment of new social movements; in a way that today they can be identified and analyzed as powerful social forces and influential actors in the field of political sociology.
Keywords: New Social Movements, Emerging Environmental Movements, Social Forces, Methods of Action, Political Nature.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله در صـدد پردازش جديد به جنبش هاي زيسـت محيطي نوپديد در قالب جنبش هاي اجتماعي نوين اسـت و ســؤال مقاله اين اســت که جنبش هاي زيســت محيطي چگونه در قالب جنبش هاي نوين قابل تحليل هســتند و پويايي جنبش هاي زيســت محيطي چه افزوده هايي بر جنبش هاي اجتماعي نوين داشــته اســت ؟ فرضــيۀ مقاله اين اســت که جنبش هاي زيسـت محيطي با ايجاد گروه هاي متعدد و متنوعي و با اسـتفاده از ابزارهاي نوين ارتباطي و شـيوه هاي جديد مانند نافرماني مدني، اقدامات سـمبليک و نمادين و اعتراضـات خياباني و تظاهرات مجازي و حضـور مسـتقيم در عرصـۀ سياست و قدرت در تلاش هستند که از طرق مسالمت آميز و غير خشونت بار، مانع از تخريب بيشتر محيط زيست توسط 2 / 24 انسـان ها شـوند و همچنين با ورود به عرصـه سـياسـت و فعاليتهاي سـياسـي، به تاثيرگذاري بر سـياسـتگزاريها و تصـميم گيرندگان سـياسـي پرداخته و نوعي بازدارندگي در سـياسـت ها و برنامه هاي دولت ها در جهت حفاظت از محيط زيسـت ايجاد کنند.
مهمترين ويژگي جنبش هاي زيست محيطي عبارتند از اينکه : ١- پايگاه طبقاتي اين جنبش ها متعدد و متنوع است (١٩٨٠ ,Oberschall)؛ ٢- مطالبات آنها فراطبقاتي و جهاني است (دابسون ، ١٣٨٨: ٣٠٩)؛ ٣- طرفدارن جنبش زيسـت محيطي عمدتاً نه براي کسـب قدرت سياسي، بلکه براي تحت تأثير قرار دادن آن و در فضاي جامعۀ مدني به کنش ميپردازند (پورسعيد، ١٣٩٢)؛ ٤- جنبش زيســت محيطي هويت گراســت و به دنبال باز تعريف کيســتي انســان در ارتباطش با طبيعت اســت (همان )؛ ٥- جنبش زيسـت محيطي، به دنبال گشـودن فضـاهايي جديد براي کنش هاي دموکراتيک اسـت (دابسـون ، ١٣٨٨: ٤٢)؛ ٦- يکي ديگر از ويژگيهاي جنبش هاي زيسـت محيطي به تعبير اولسـون ، علاقۀ عام به کالاهاي عمومي ٣ اسـت ؛ کـالاهـايي کـه براي ادامـۀ حيـات ضـــرورياـند و ـباـيد ـبدون هزينـه در اختيـار همـۀ مردم ـباشـــنـد؛کـالاهـايي مـاننـد کيفيت هوا، سـلامتي، يا کاهش ترافيک ، که هيچ طبقه اي نميتواند ادعاي انحصـاري دسـترسـي به آنها را داشـته باشد (٣-٢ :١٩٩٩ ,Porta&Diani).