چکیده:
آثار حماسی هر ملّتی دربردارندة روایاتی است مشتمل بر پهلوانیها و رشادتهای آن
ملّت که در پرههای از تاریخ روی داده است و در آنها ما با زنان و مردان توانایی
روبهرو هستیم که رخدادی را رقم میزنند و هر کدام نقش مهمی را در ایجاد و خلق
یک حماسة بزرگک و ماندگار ایفا می کنند. برخی از قهرمانان این روایات از عظمتی
شگفت برخوردارند و گاه وجهة خداگونه پیدا میکنند. از جملة این آثار حماسی
می توان به شهریارنامه اشاره کرد. این منظومه,ء از جمله منظومههای حماسی پس از
شاهنامه است که در آن به زندگی شهریار» سفر او به مناطق گوناگون و مواجه شدن او با
حوادث و گاه موجودات محیرالعقول پرداخته است. در این منظومه ما با زنان دلاوری نیز
روبهرو هستیم که همواره در فضای داستان نقش آفرینی میکنند و گاه آغازگر وقایع و
رویدادها هستند. در حماسههای برونمرزی نیز با قهرمان» شخصیتهاء حوادث و
رویدادهای خارق العادهای روبهرو هستیم که گاه رنگوبوی اسطورهای به خود
گرفتهاند. نگاهی به منظومة حماسی پهلوانی شهریارنامه و مطالعه آثار همسنگک آن در ملل
دیگرء ما را به جنبههای مشت رک موجود در این داستانها رهنمود می کند. با مطالعة این
آثار میتوان این جنبهها را بهخوبی مشاهده کرد.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر به مطالعه و بررسی منظومۀ شهریارنامه و جنبههای مشترکی که بین این حماسۀ فارسی و برخی حماسههای ملل دیگر وجود دارد، پرداخته شده و جنبههای مشترک آنها بررسی شده است.
جنبههای مشترک شهریارنامه و حماسههای دیگر ملل سفر در بیشتر داستانهای حماسی سفر قهرمان، یکی از ماجراهای اساسی است که بخشی از داستان را به خود اختصاص میدهد و گاه این سفرها، سرآغاز ماجرایی جدید را برای قهرمان رقم میزند.
شهریار در گذر از نه بیشه که همچون هفتخوان برای دیگر پهلوانان است، با اژدهایی مهیب روبهرو میشود که در داستان چنین توصیف شده: دمش کرده آن بیشه را جمله خشکزجنبنده آن بیشه پرداختهبرآورد سر اژدهای دمان, , سیه از دم او زمین همچو مشکبه غار اندرون جایگه ساخته زدم آتش افشاند اندر زمان (همان، 359: 3518 ـ 3515 ) در بخش موجودات محیرالعقول، شهریار در بیشۀ چهارم از سرزمین موران عبور میکند.
عشقورزی زنان در بیشتر داستانهای حماسی و اساطیری این الگو وجود دارد که ما با زنی عاشق روبهرو هستیم که دلباختۀ قهرمان داستان میشود.
در شهریارنامه این فرانک است که در ابتدا عاشق دلباختۀ شهریار میشود و به او اظهار عشق میکند، امّا همین فرانک در ادامۀ داستان زمانیکه شهریار دلارام را برای همسری انتخاب میکند، با ترفند و حیلهای شهریار را به سمت خود میکشد و او را دربند میکند.
شهریار در زمینۀ ازدواج همواره پیرو الگوی ازدواج برونخانواده است و این الگو را در مورد قهرمانان حماسههای ملل دیگر نیز میتوان دید.
ربوده شدن دلارام بهدستِ دیو و تلاش شهریار برای نجات و ازدواج با او، نمونهای از شباهت ساخت کلی این داستان با حماسههای دیگر ملل است.