چکیده:
استاد علی اشرف صادقی در مقالهای ضمن معرفی و نقد کتاب «دستورالادویه»، دربارۀ
لغت «طلو» نوشته است که معلوم نیست چه کلمهای باشد و آن را از روی احتمال»
تصحیف «خلن» پنداشته است. به نظر راقم این حروف» دو کلمة مورد نظر ایشانء در
اصل «خلّر» بوده است.
خلاصه ماشینی:
خَلَن يا خُلَّر؟ (تأمّلی در دستورالادویه) دکتر علیاصغر فیروزنیا* 1 چکیده استاد علی اشرف صادقی در مقالهای ضمن معرفی و نقد كتاب «دستورالادویه»، دربارۀ لغت «طلو» نوشته است که معلوم نیست چه کلمهای باشد و آن را از روی احتمال، تصحیف «خَلَن» پنداشته است.
همچنین گفتنی است استاد صادقی در قسمت دیگر از همان مقالۀ مورد اشاره، لغت «خَلَن» را ذکر کرده و در ادامهاش نظر و توضیح خود را افزوده است: «خَلَن»: جلّبان بود که او را مردم عامّه کلول خوانند و او را کرکر(= گِرگِر) گویند و به همدان گاوان را بدان فربه کنند.
مصنّفِ « لغت فرس» نیز که اهل خراسان بوده واژۀ «مُلک» را چنین تعریف کرده است: «ملک دانهای است چون ماش و از عدس مه باشد، گروهی کلولش خوانند.
همانطورکه استاد صادقی گفته است این لغت در جایی نیامده است.
به نظر راقم این سطور، لغت «خَلَن» نیز بسیار محتمل است که تحریف یا تصحیف لغت «خلر» باشد.
لغت کلول برای نامیدن خلر در آذربایجان رایج بوده است(ر.
حبه و حب؛ دانههاي نباتات، دانههاي عدس و نخود و لوبيا و مانند آنها»(معين، ذيل لغت حبوب).
«بنشن: حبوبات از قبیل نخود و عدس و ماش و لوبيا و باقلا و غیره»(معين، ذيل لغت بنشن).
«دانه: هر يك از حبوب خوردني از گندم و جو و ماش و نخود و لوبيا و مانند آنها»(عميد، ذيل لغت دانه).