چکیده:
در بسیاری از دستنویسها و دیوانهای تصحیحشدۀ حافظ، غزلی با مطلع «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما/ چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» آمدهاست که به اعتقاد بسیاری از حافظپژوهان و مصحّحان، اصیل است و حتی بسیاری معتقدند که خواجه این غزل را تحت تأثیر داستان شیخ صنعانِ عطار سرودهاست. اما محمّدامین ریاحی آن را الحاقی دانستهاست و سلیم نیساری آن را در دیوان حافظ مصحَّح خویش جزو غزلهای الحاقی آوردهاست. در این پژوهش، غزل مذکور را بر اساس دو اصل مهم در متنشناسی، یعنی نسخهشناسی و سبکشناسی، مورد بررسی قرار میدهیم تا درجۀ اصالت آن آشکار شود.
In a good many manuscripts and amended Divans of Hafiz, there appears a ghazal beginning thus:دوش از مسجد سوی میخانه امد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ماThis ghazal, according to many editors and experts on Hafiz, genuinely belongs to him, and there are even a good few scholars who believe that Hafiz has written this ghazal under the influence of Attar’s story about Sheikh-e San’an. However, Mohammad Amin Riahi is of the opinion that this ghazal has been unjustifiably added to Hafiz’s Divan. Also, in his edition of the poet’s Divan, Salim Neisari has placed this ghazal separately among the verses believed to have been added to the Divan at a later time.In the present study, the aforementioned ghazal is examined based on two important textological principles: codicology and stylistics so that authenticity level of the ghazal becomes clear.
خلاصه ماشینی:
آینۀ میراث، مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب دوفصلنامۀ علمی (مقالۀ علمی ـ پژوهشی)، سال 20، شمارۀ 1 (پیاپی: 70)، بهار و تابستان 1401، 141-155 احتمالِ الحاقی بودن غزلی مشهور در دیوانِ حافظ امیر شفقت 1 به یادِ استادانِ فقید: دکتر محمّدامین ریاحی و دکتر سلیمِ نیساری چکیده در بسیاری از دستنویسها و دیوانهای تصحیحشدۀ حافظ، غزلی با مطلع «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما/ چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» آمدهاست که به اعتقاد بسیاری از حافظپژوهان و مصحّحان، اصیل است و حتی بسیاری معتقدند که خواجه این غزل را تحت تأثیر داستان شیخ صنعانِ عطار سرودهاست.
com مقدّمه هدفِ این پژوهش بررسی نسخهشناسی و سبکشناسی غزل زیر از دیوان حافظ است: دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیر ما چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیر ما ما مریدان روی سویِ کعبه چون آریم چون روی سویِ خانۀ خمّار دارد پیرِ ما در خراباتِ مغان ما نیز هم منزل کنیم کاین چنین رفتهست از عهدِ ازل تقدیر ما با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی آه آتشبار و سوز نالۀ شبگیر ما تیر آه ما ز گردون بگذرد جان عزیز رحم کن بر جان خود، پرهیز کن از تیر ما عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما باد بر زلف تو آمد شد جهان بر من سیاه نیست از سودای زلفت بیش ازین توفیر ما مرغ دل را صید جمعیّت به دام افتاده بود زلفْ بگشادی، ز شست ما بشد نخجیر ما رویِ خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد زان سبب جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما (حافظ، 1379: 195) بسیاری از حافظ پژوهان معتقدند مضمون این غزل، یا دستکم سه بیتِ نخستِ آن، برگرفته از داستان شیخ صنعان در منطقالطیرِ عطّار است.