چکیده:
در جامعه معاصر کاربرد اصطلاحاتی نظیر اغتشاش، ناآرامی، آشوب، رفتار جمعی اعتراضآمیز و غیره، جملگی حکایت از اهمیت نارضایتیها و ریشهها و عوامل اجتماعی شکلدهنده آنها دارند و از این حیث، عموم دولتها درصدد رفع آنها و بازیابی ثبات سیاسی و اجتماعی هستند. با توجه به اهمیت این مسئله، هدف از این پژوهش تحلیلی ریشههای اجتماعی شکلگیری و بروز نارضایتیهای اجتماعی در ایران (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی) است. روش این پژوهش، اسنادی - پیمایشی بوده و جامعه آماری، دربرگیرنده شهروندان تهرانی میباشد. حجم نمونه شامل 271 نفر از شهروندان تهرانی بوده که به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه است که اعتبار آن به روش اعتبار صوری- محتوایی بررسی شده و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است. دادهها نیز با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان دادند که اکثریت 1/80 درصدی از شهروندان تهرانی اصلا یا در سطح کمی تمایل برای مشارکت در اشکال غیر مدنی بروز اعتراضات اجتماعی نداشته اند. صرفا 7/7 درصد در سطح زیاد مایل به شرکت در اشکال خشونت آمیز بروز نارضایتیهای اجتماعی بودند. لذا، تمایلات خشونتطلبانه در بین شهروندان تهرانی در حد بسیار ضعیف بوده و اکثریت شهروندان مایلاند تا نارضایتیهای خویش را در اشکال مسالمتآمیز بروز دهند. در بعد تحلیلی، یافتهها گویای آن بودند که متغیرهای احساس محرومیت نسبی، توقعات فزاینده، منزلت اجتماعی، عدم ارضاء نیازها، احساس بیعدالتی و بیهنجاری اجتماعی، ارتباط مثبت و معناداری با نارضایتیهای اجتماعی و بروز آنها دارند.
In contemporary society, the use of terms such as turmoil, unrest, riot, mass protest behavior, etc., all indicate the importance of dissatisfaction and the roots and social factors that shape them, and in this regard, the general government seeks to eliminate them and restore political and social stability. Due to the importance of this issue, the purpose of this research is to analyze the social roots of the formation and occurrence of social dissatisfaction in Iran (Case study: citizens of Tehran). The method of this research is documentary-survey and the statistical population includes the citizens of Tehran. The sample size consisted of 271 citizens of Tehran who were selected by multi-stage cluster sampling method. The data collection tool was a questionnaire whose validity was assessed by face and content validity method and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient. Data were analyzed using SPSS software. Findings showed that the majority of 80.1% of Tehran citizens had no or no desire to participate in non-civil forms of social protests. Only 7.7% were highly willing to participate in violent forms of social discontent. Therefore, the violent tendencies among the citizens of Tehran are very weak and the majority of citizens want to express their dissatisfaction in peaceful forms. Analytically, the findings showed that the variables of relative deprivation, growing expectations, social status values, failure to meet needs, feelings of injustice and social anomie, have a positive and significant relationship with social dissatisfaction and its manifestations.
خلاصه ماشینی:
مقدمه در حوزه مطالعاتي رشته هـاي نـويني چـون علـوم سياسـي و رفـاه اجتمـاعي و نيـز ديگـر شاخه هاي علوم اجتماعي ، بحث از رضايت داراي جايگاهي ويژه و علاقه منـدي بـه بررسـي آن ، واجد پيشينه اي طولاني در تاريخ زندگي بشري بوده ، به نحوي که تمام تلاش فرهنگي و تمـدني بشريت را مي توان در جهت ايجاد بسترها، توانمندي ها و امکانات لازم و ضروري بـراي ارتقـاي کم و کيف زندگي و رضايت شهروندان دانست ، هرچند توجه به اين مقوله در دنياي معاصـر بـا آشکار شدن ناکارآمدي سياست هاي مبتني بر رشد و توسعه صرف آغاز گرديد، چراکه اين گونـه سياست ها به نيازهاي اصلي انسان و رضايت او از زندگي توجهي مبذول نداشته و چه بسـا فقـر، نابرابري و نارضايتي را در جامعه افزايش داده اند (رباني و بهشتي ، ١٣٩٠).
همسـو با مسـئله ، معيـدفر و ذهـاني (١٣٨٤)، هزارجريبـي و صـفري شـالي (١٣٨٨)، دعاگويـان و همکـاران (١٣٩١)، رفيعـي و حاجيـاني (١٣٩٢)، درخشـه و هراتـي (١٣٩٢)، مسـعودنيا و همکاران (١٣٩٤)، نيازي و همکاران (١٣٩٦) و رمضاني و محمـديان (١٣٩٩) هـر يـک بـه نـوعي بـا ارزيـابي نارضـايتي هـا و کـنش هـاي کـارگري ، رضـايت اجتمـاعي شـهروندان ، نارضايتي هاي اقتصادي ، رضايت از زندگي و مفاهيم مشابه ديگر در حـوزه نارضـايتي هـاي اجتماعي ، نشان داده اند که نارضايتي از شرايط اجتماعي ، اقتصـادي ، سياسـي و فرهنگـي در ابعاد و سطوح مختلف در کشور وجود داشته و وضعيت نامطلوبي براي کشـور رقـم زده و از اين حيث ، تمايلاتي را در شهروندان ، هرچند در سطوح ضعيف براي بروز نارضايتيها و اعتراضات خود به ويژه در حوزه هاي مدني و مسالمت آميز به وجود آورده است .