خلاصه ماشینی:
"کارگردان از عنصر تضاد به عنوان یکی از عناصر کمدی و در اینجا به زعم اینجانب پارودی، به دلیل استفاده دیگرگونه از نشانههای آشنای مخاطب بهره میگیرد و ایدة مرکزی خویش، یعنی مرگ، را شکلی اجرایی میبخشد.
بازیهای برونگرایانه، عصبی، تلخ، و در جهت انرژی پرتابی تئاتر بیومکانیک و شقاوت آنتونن آرتو، با طراحی نوری تخت و بدون نوسان به مثابه شکلی خستهکننده به لحاظ بصری و در جهت هدف گروه، بازیهایی یک دست، انرژیک و مبتنی بر بازنمود3 و نمایش نگونی، به خوبی وضعیت ماشینوار و مکانیکی جوان امروز را تداعی میکند.
آنچه از این اجرا مشهود است، تلاش گروه اجرایی است در جهت بحث زمانبندی4 و ریتم به عنوان دو مؤلفه مؤثر در یک ساخت تئاتری و از جهتی دیگر خلأ عنصر کنشمند طراحی صحنه، (منظور طراحی مبتنی بر ایدههای اجرایی و نه الزاما دکور سنتی) چیدمانهای نمایشی مینیمالیستی و آکسسوارهای جمع و جور را یادآور میشود."