چکیده:
سیدنصراللّه انتظاموزیری ) 0787 0136 شمسی( از رجال سرشناس دورۀ پهلوی اول و پهلوی دوم است. ایشان علاوۀ بر فعالیت در داخل ایران در خارج از ایران نیز فعالیت داشته و با افراد سرشناس مانند روسای جمهور کشورهای دیگر ارتباط داشته است. انتظام، برخی از خاطرات خویش را در ارتباط با برخی از شخصیتهای تاثیرگذار در ایران آنروز نگاشته است. دستنوشتۀ خاطرات سیدنصراللّه انتظاموزیری در کتابخانۀ ملی ایران نگهداری میشود. این دستنوشت در 574 با دقت بررسی شده و برخی از وقایع را که » خاطرات نصراللّه انتظام « فریم تکصفحهای است. در این مقاله، تمامی ایشان نقل کرده، در قالب 01 خاطره، تحلیل شده است. تبیین وقایع مذکور سبب روشن شدن برخی از ابهامات دورۀ قاجار و پهلوی میشود. در این نوشتار از طریق کتابخانهای گردآوری اطلاعات مربوط انجام شده و به شیوۀ توصیفی تحلیلی پردازش صورت گرفته است. تمامی ارجاعات منبعی و سندی بهگونۀ درونمتنی )شیوۀ استناد انجمن روانشناسی آمریکا "ای پی ای" و شیوۀ انجمن زبان مدرن آمریکا "ام ال ای"( میباشد. مقاله دارای 9 مدرک )اعم از سند و تصویر( است.
خلاصه ماشینی:
خاطرات انتظام صرفاً مربوط به وقایع سوم شهریور و اشغال ایران و روابط وی با تیمورتاش، میرزاحسن مستوفیالممالک، علیاکبر داور و محمدعلی فروغی است (عباسی و طیرانی، 1371: بیست).
يادداشت : این دستنوشتهها در قالب کتاب خاطرات نصراللّه انتظام به کوشش محمدرضا عباسی و بهروز طیرانی در سال ۱۳۷۱ توسط انتشارات سازمان اسناد ملی به چاپ رسیده است.
خاطرۀ دوم نصراللّه انتظام ضمن تمجید از حسن مستوفی دربارۀ ایشان گوید: «بر اثر این [سخاوتمندی] دارایی پدر را که به روایت اعتمادالسلطنه از قول میرزا عیسی وزیر (شوهرخواهر میرزا یوسف)، به دو کرور یعنی یک میلیون تومان هشتاد سال قبل تخمین شده بود، تقریباً تمام کرد و تنها چیزی که برای او باقی ماند، همان وجهۀ ملی بود.
از این گفته انتظام دانسته میشود که شخصیتی همچون حسن مستوفی که در هر دو دورۀ قاجار و پهلوی صاحبمنصب بود، از پدر سیدنصراللّه (سیدمحمد انتظامالسلطنه)، به نیکی و بزرگواری یاد کرده است.
در سال 1297 شمسی (اواخر جنگ جهانی اول)، مادربزرگ انتظام از دنیا رفته است و پدربزرگش (محمدابراهیم غفاری)، در قید حیات بود.
در جلسات اول که معمولاً حرف مطالعۀ سوابق امر میشود، دیبا که از همان زمان هم به زیرکی معروف بود محرمانه و بهطور خصوصی به من گفت: "حق با طومانیانسها است ولی چون طرف خر کریم را نعل کرده، دستگاه وزارت فواید عامه از مدیر تا وزیر پشتیبان او شدهاند.
» (عباسی و طیرانی، 1371: 131ـ134) در عبارات فوق، نصراللّه انتظام دو مطلب از دو تن از شخصیتهای خاندان خویش مطرح کرده است: الف) میرزا عیسی خان وزیر (عموی پدرش)؛ ب) سیدعبداللّه خان انتظامالسلطنه (پدربزرگش).