چکیده:
با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی، آماده سازی افراد، جهت رویارویی
با موقعیت های دشوار، امری ضروری به نظر می رسد به همین دلیل روان شناسان جهت پیشگیری از بیماری های
روانی و نابهنجاری های اجتماعی، آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده
اندهدف اصلی این پژوهش افزایش مهارت اجتماعی معلمان ناحیه یک ری در سال تحصیلی ٩٩-٤٠٠ بوده است.
پژوهش حاضر به روش اقدام پژوهی انجام شده است. جهت اجرای این طرح، توسط پژوهشگر به طور متوسط ٥ ماه و
هر هفته ١ جلسه برای همکاران، آموزش داده شده است. اینجانب سعیده رزاقی کارشناس واحد قرآن در سال تحصیلی
٤٠٠-٩٩ رفتارهای قابل قبولی که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه موثر داشته باشد در همکاران مشاهده کردم.
لذا تصمیم گرفتم که برای توانمندی افراد دربرخورد با مسایل مختلف زندگی وقت و هزینه صرف بنمایم. به منظور
ایجاد حساسیت و برانگیختن انگیزه همکاران جهت همکاری و حضور درکلاس های آموزشی در جلسه ٩٩/٧/١٥ دعوت
از آنها راجع به مهارت اجتماعی و توانمندی افراد دربرخورد با مسایل ومشکلات مختلف زندگی، وجود روابط اجتماعی
و عوامل در رشد مطلوب، بحث و گفتگو کردم. این ایجاد حساسیت باعث شد که در این امر عملکرد موفق تری داشته
باشم. بطوریکه تعداد زیادی از همکاران تقاضای کلاس های متعدد آموزشی نمودند. و با رعایت مهارت های زندگی
توسط اینجانب به عنوان مربی صرف آموزش دراین زمینه شد و بیشتر وقت پیدا می کردم که در رابطه با مقوله مهارت
آموزش فردی وگروهی بدهم. با بکارگیری راهکارهای متعدد ی مانند: آموزش مهارت های زندگی، شیوه فرزند
پروری و اصلاح نگرش در همکاران - مشارکت دادن همکاران در اجرای مقررات مدرسه -افزایش فعالیت اجتماعی
همکاران در مدرسه -افزایش آگاهی و اطلاعات همکاران در زمینه مهارت های زندگی - علاقه مند کردن همکاران به
فعالیت های ورزشی و هنری-علاقمند کردن همکاران به مهارتهای اجتماعی و روشهای مهارتهای اجتماعی و. باعث
ارتقاء آگاهی همکاران دراین زمینه شدم. همچنین علاوه بر روش های فوق با بکارگیری راهکارهایی ویژه همکاران
فوق الذکر، موفق به افزایش مهارت شدم. که وجود روابط گرم وصمیمی با انسان های دیگر، منبع ایمنی، اعتماد،
راحتی وآسایش هرانسانی است که به تبع آن می تواند دررشد مهارت وکاهش احساس کم رویی و بی ارزشی او نیز
موثر واقع شود و به هنگام رویارویی با مشکلات وفشارها حتی درمواقع سخت زندگی به اوکمک نماید.
خلاصه ماشینی:
مقولاتي مانند تعارض فرهنگ ها، رشد فناوري، افزايش جرائم و مقولتي از اين دست ، محيط را با پيچيدگي روبه رو کرده است : لذا پليس بايد از دچار تغيير و تحول شود باشد تا بتواند در انجام امور محوله ، مأموريت هاي خود را دنبال کند.
پنج مانع رايج براي به کارگيري فن آوري وجود دارد: ترس از فن آوري، هزينه ها، امنيت اطلاعات افراد (قربانيان جرم )، نياز به مديريت تغيير، سياست هاي فن آوري دولت و نظام قضايي .
ا. ا، به عنوان سازماني که در ميان ساير بخش هاي حاکميت ، نزديک ترين سطح تعامل و برخورد را با مردم دارد، لازم است در اجراي مأموريت هاي خود در برقراري نظم عمومي و امنيت اجتماعي، بيشترين توجه را به مردم داشته باشد؛ لذا پليس بايد 37 با بسيج عمومي مردم ، قابليت هاي اجتماعي نهفته در جامعه را براي حل مشکلات اجتماعي و کنترل موثر بر جرايم و آسيب هاي اجتماعي به کار گيرد.
اگر پليس جامعه محور بتواند شهروندان را در فرآيند تصميم گيريهاي امنيتي دخالت دهد- هر چند که ميزان و چگونگي دخالت مردم در امور امنيتي همچنان بحث برانگيز است - نه تنها ميزان احساس ، تفکر و عمل کنشگران اجتماعي به سوي پليس تغيير ميکند بلکه اين تغيير در طول زمان تداوم بيشتري نيز خواهد يافت ؛ تداومي که بر ميزان تعهد اجتماعي افراد جامعه ميافزايد.
Dalby, Simon, Environmental Security, The University of Minnesota Press.