چکیده:
عقلانیت از دیدگاه وبر، که از ویژگی های عصر مدرن است، فرایندی است که از طریق آن تمام روابط و مناسبات انسانی در
معرض تحلیل، محاسبه و مدیریت قرار میگیرد. در این مطالعه با استفاده از روش تحقیقی توصیفی و با گردآوری منابع کتابخانه
ای با استفاده از کلیدواژهها، جامعه شناسی، عقلانیت، ماکس وبر و... در پایگاه های علمی مختلف اعم از سیویلیکا، ایران داک،
گوگل اسکولار، پایگاه علمی جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی و.... به بررسی کنکاشی در رهیافت جامعه شناسانه
عقلانیت ماکس وبر پرداخته شد. طبق نتایج به دست آمده عقلانیت را مضمون تقریبا اصلی آثار ماکس وبردانستهاند. چهار نوع
عقلانیت، در نظریات وبر، شناسایی و با یکدیگر مقایسه شد که شامل: عقلانیت عملی، نظری، ذاتی و صوری. فقط «عقلانیت
ذاتی اخلاق» شیوه های زندگی روشمند را به وجود می آورد. تمامی چهار نوع عقلانیت در فرآیندهای چندگانه عقلانی شدن
تجلی می یابند؛ این فرایندها در تمام سطوح فرایند جامعه ای و تمدنی هماهنگ می شوند. نظر وبر بر این است که فرایندهای
طولانی عقلانی شدن، ریشه در ارزشها دارند نه در منافع. استیلای تحقق عقلانیت عملی، نظری و صوری در جوامع مدرن
غربی، برای آن شخص نوعی که مستعد زندگی در این جوامع است، مستلزم پیامدهای عظیمی است
خلاصه ماشینی:
استيلاي تحقق عقلانيت عملي، نظري و صوري در جوامع مدرن غربي، براي آن شخص نوعي که مستعد زندگي در اين جوامع است ، مستلزم پيامدهاي عظيمي است واژه هاي کليدي: عقلانيت ، ماکس وبر، جامعه شناسانه ، جامعه شناسي 180 مقدمه درباره عقلانيت به عنوان بزرگترين و ارزشمند ترين فضيلت ذهني، عقيدتي و معرفتي آدمي از جنبه ها و ديدگاه هاي گوناگون مي توان سخن گفت .
محمدي و عباس زاده در سال ١٣٩٥ به بررسي سير تاريخي نظريات جامعه شناس کلاسيک ماکس وبر پرداخت و اشاره داشتند که وبر، جامعه شناسي را علم مطالعه رفتار بشري، بهعنوان رفتاري اجتماعي ميداند و در مطالعه رفتار بشري بر معناي تجربه شده يا حس شخصي تاکيد دارد؛ داعيه وي اين است که بفهمد چگونه آدميان توانستهاند، با اعتقادهاي متفاوت ، در جوامع وناگون زندگي کنند.
نوروزي و همکاران در سال ١٤٠٠ به بررسي درآمدي بر زندگي و آراي ماکس وبر در جامعه شناسي پرداختند و اشاره داشتند که وبر، جامعه شناسي را علم مطالعه رفتار بشري، به عنوان رفتاري اجتماعي مي داند و در مطالعه رفتار بشري برمعناي تجربه شده يا حس شخصي تاکيد دارد؛ داعيه وي اين است که بفهمد چگونه آدميان توانسته اند، بااعتقادهاي متفاوت ، در جوامع گوناگون زندگي کنند.
عليخاني در سال ١٣٩٩ به بررسي عقلانيت حاکم بر جنگ رسانه اي با تاکيد بر آراي نظري ماکس وبر پرداخت و اشاره داشتند که در اين مقاله بيان مي شود که چگونه رسانه که خود پديده اي خنثي ست ، به ابزاري براي جنگ و به انقياد کشاندن احساسات توده مبدل مي گردد و درهمگون سازي جهاني، بردگي مدرن را در لواي چه قالبي به تعريف در مي آورد.