چکیده:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین اعتیاد اینترنتی و طلاق عاطفی با خشونت خانوادگی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش جوانان ١٨-٢٨ ساله شهر تبریز تشکیل دادند؛ که از این بین ٢٠٠ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر یک از آزمودنیهای این مطالعه به پرسشنامه های اعتیاد اینترنتی کیمبرلی یانگ (١٩٩٨)، طلاق عاطفی گاتمن (٢٠٠٨)، خشونت خانوادگی ادلسون (٢٠٠٨) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که ١٥ درصد از واریانس متغیر خشونت خانوادگی توسط مدل اعتیاد اینترنتی و ١٨/٠٧ درصد از واریانس متغیر خشونت خانوادگی توسط مدل اعتیاد اینترنتی و طلاق عاطفی تبیین میشود. مطابق با این یافتهها نتیجه گرفته میشود که اعتیاد اینترنتی و طلاق عاطفی میتواند در خشونت خانوادگی موثر بوده و پیش بینی کننده آن میباشند.
The purpose of this study was to investigate the relationship between Internet addiction and emotional divorce
with family violence. The present research method is descriptive and correlational. The population studied in this
research was formed by young people aged 18-28 in Tabriz; Of these, 200 people were selected by available
sampling method. Each of the subjects of this study answered the internet addiction questionnaires of Kimberly
Young (1998), Gutman's emotional divorce (2008), and Adelson's family violence (2008). Data were analyzed
using multivariate regression analysis. The findings of this study showed that 15% of the variance of the family
violence variable is explained by the internet addiction model and 18.07% of the variance of the family violence
variable is explained by the internet addiction and emotional divorce model. Conclusion: According to these
findings, it is concluded that Internet addiction and emotional divorce can be effective in family violence and are
its predictors.
خلاصه ماشینی:
هر يک از آزمودنيهاي اين مطالعه به پرسشنامه هاي اعتياد اينترنتي کيمبرلي يانگ (١٩٩٨)، طلاق عاطفي گاتمن (٢٠٠٨)، خشونت خانوادگي ادلسون (٢٠٠٨) پاسخ دادند.
اعتياد به اينترنت با استفاده بيمارگون و نامعقول از اينترنت شناخته ميشود که گلدبرگ ٥ (١٩٩٥) اولين بار اين اختلال را مطرح کرد و آن را نوعي اختلال رفتاري 1 Domestic Violence 2 Bohannan 3 Olson &Defrain 4 Laur 5 Goldberg ٢٩٨ قلمداد کرد که به عنوان مکانيسم مواجهه مورد استفاده قرار ميگيرد.
پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين اعتياد به اينترنت و طلاق عاطفي والدين با خشونت خانوادگي در جوانان طرح ريزي شده است .
جدول ٢- توزيع فراواني پاسخگويان بر حسب رده سني ٣٠٠ سن افراد فراواني درصد فراواني ميانگين انحراف (به تصویر صفحه رجوع شود)طبق جدول ٣ همبستگي بين اعتياد اينترنتي و طلاق عاطفي با خشونت خانوادگي معنيدار ميباشد و اين متغير ها رابطه مثبت معني داري را باهم دارند.
نتايج نشان داد اعتياد اينترنتي و طلاق عاطفي والدين اثر معني داري روي خشونت خانوادگي جوانان دارند.
نتايج اين تحقيق که به روش پيمايشي انجام شد نشان داد که خشونت در خانواده و طلاق عاطفي با مشکلات فعلي و آينده فرزند مانند ترک تحصيل ، شکست در روابط عاطفي و در نتيجه رد ارزش هاي خانوادگي وي ارتباطي 13 Moore &Hallett ٣٠٣ نزديک دارد.
نتايج اين پژوهش نشان داد که خطر انجام بدرفتاري که با دو شاخص ريسک سنجيده ميشود در فرزنداني که در خانواده هاي دچار طلاق عاطفي زندگي ميکنند به مراتب بيشتر است (به نقل از لطيفيان ، ١٣٩٦).