چکیده:
رویکردها و تعاریف متنوع و گاه متفاوت در مطالعات هنراسلامی، بررسی شاخههای مختلف این هنر را دچار پیچیدگی کرده است. سنتگرایی و تاریخینگری، دو رویکرد غالب در این شاخهی هنری، هر یک به گونهای به هنراسلامی مینگرند. اصل در سنتگرایی بر سنت و اصول تغییرناپذیر نهادهشده، درحالیکه در تاریخینگری تاریخ و زمینههای آن است. سنتگرایان هنر-اسلامی را نتیجهی فیضی میداند که در وجود هنرمند جریانیافته و آموزههای خرد جاویدان را در اثر هنری به تجسم صوری رسانده، اما نگاه تاریخینگر آثار هنری را محصول جبر تاریخی و زمینههای آن در دورههای مختلف میداند. این تفاوتها و مواردی از این دست، باعث پیچیدگی در بررسی آثار هنری حتی در جشنوارههای معتبر شده و معیارهای گوناگون و گاه متعارضی برای داوری آثار هنراسلامی در نظرگرفته میشود. این پژوهش به روشی توصیفیتحلیلی و تحلیل گفتمان، با رویکردی تطبیقی در صدد است تا به پرسشهای؛ تحلیل گفتمان این دو رویکرد غالب در هنر اسلامی چگونه است؟ و چرا با وجود این دو گفتمان غالب، درتعریف هنراسلامی و شاخصهای اصلی آن وحدتنظروجود ندارد؟ پاسخ دهد و زمینهای فراهم نماید تا شرایط تعدیل تعاریف و یا طرح تعریف جامعتر فراهم شود. از یافتههای پژوهش میتوان عدم شباهت در اجزای گفتمانی، ایجادگفتمان و خرده گفتمانها اشاره کرد.
The various and sometimes divergent approaches and definitions in the study of Islamic art have made it difficult to study. Traditionalism and historical perspective, the two predominant approaches in the field, view Islamic art in different ways. On tradition and unchanging principles, while the historical perspective focuses on history and its contexts. The traditionalists view Islamic art as the result of grace infused into the artist, embodying the teachings of the perennial philosophy in the works of art, while the historical perspective views, the works of art the product of historical determinism and context. These differences have complicated the study of artworks even in prestigious festivals and the different and contradictory criteria for judging works of Islamic art. Using a descriptive-analytical and discourse- analytical method and a comparative approach, this study attempts to answer the questions: what is the discourse analysis of these two dominant approaches in Islamic art? And why, despite these two dominant discourses, is there no unity in the definition of Islamic art and its main characteristics? And to provide a basis for changing a more comprehensive definition. Research findings include disparities in discourse components, discourse formation, and sub-discourses.
خلاصه ماشینی:
تحلیل گفتمان رویکردهای 1 سنت گرایی و تاریخی نگری در مبانی نظری هنر اسلامی 3 صدیقه پورمختار٢، مرتضی افشاری 4 1 خشایار قاضی زاده تاریخ دریافت : ١٤٠٠/١١/٠٧ تاریخ پذیرش: ١٤٠١/٠٤/٠٩ چکیده رویکردها و تعاریف متنوع و گاه متفاوت در مطالعات هنر اسلامی ، بررسی شاخه هـای مختلف این هنر را پیچیده کرده است .
رویکردی تطبیقی ، سنت گرایی و تاریخی نگری را به عنـوان گفتمـان در نظـر گرفتـه و درصدد است تا به پرسش هایی از این دست پاسـخ دهـد: دو رویکـرد غالـب در هنـر اسلامی چگونه با روش تحلیل گفتمان بررسی می شوند، چرا با وجود این دو گفتمـان غالب ، در تعریف هنر اسلامی و شاخص های اصلی آن وحدت نظـر وجـود نـدارد؟ و بدین صورت زمینه ای فراهم آورد تا شرایط تعدیل تعاریف یا طرح تعریـف جـامع تـر فراهم شود.
از نظر آنان انگیزهها و دغدغه هایی که موجب آفرینش آثار هنری شده است ، در موقعیت و شرایط دیگر طرح شدنی نبوده و موضوعیت ندارنـد؛ در نتیجـه ، اثر هنری را باید در روند تاریخی و به صورت تحصلی بررسی کرد؛ بنـابراین ، نیازمنـد شـناخت رونـد تـاریخی ، اقتـصادی، زیـست محیطـی و عوامـل پیرامـونی آن هـستیم ؛ از طـرف دیگـر سنت گرایانی چون رنه گنون ٤، تیتوس بورکهارت٥، سید حسین نصر با اعتقـاد بـه علـم و هنـر قدسی ، منکر تأثیرپذیری هنر اسلامی از سایر تمدنها نیستند، امـا علـت اصـلی ایـن امـر را نـه جذابیت ظاهری و بصری، بلکه پیوند آن با حکمت و معنویت الهی می داننـد؛ زیـرا چیـزی کـه 1.
PhD student of Comparative and Analytic History of Islamic Art, Shahed University, Tehran, Iran: s.