چکیده:
بیان مسئله: مثنوی معنوی مولوی یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است که مضامین عرفانی و ادبی آن یکی از موضوعهای اصلی نگارههای دوره صفویه (907-1135 ه.ق) محسوب میشود. حکایات موجود در مثنوی دستمایهای برای بیان اندیشههای عرفانی مولوی است. سرچشمه این داستانها، قرآن و احادیث و روایاتی است که مولوی از آن استفاده کرده و از داستانهای پیامبران برای القاءِ مضامین عرفانی بهره گرفته است. از آنجا که تبیین زیباییشناسی هنر نگارگری مبتنی بر آموزههای عرفانی بهویژه عالم خیال یا عالم مثال بوده است، همراستا با حکایات مثنوی، هنرمندان نگارگر صفوی نیز با برداشتهایی از اشعار و اندیشههای عرفانی مولوی و تأثیر از آیات قرآنی به تصویرگری این داستانهای دینی، بهویژه داستانهای پیامبران همت گماشتهاند و ماحصل بیان تصویری داستانهای پیامبران به شیوه فضاسازی چندساحتی نگارگری، نمود معانی حکمی و عرفانی در این نگارههاست. سؤال اصلی تحقیق به این شرح است که کاربرد چه عناصر بصری از نگارههای مثنوی و معنوی داستانهای زندگی پیامبران دوره صفوی نمود مضامین عرفانی و حکمی است؟هدف: هدف اصلی پژوهش در بر دارندة بررسی مفاهیم موجود در اشعار مثنوی معنوی در نگارههای دوره صفوی (با تکیه بر داستانهای مثنوی مولوی) است.روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای (اسنادی)، در صدد بررسی ارتباط بین دو موضوع کاربرد عناصر بصری و شیوه فضاسازی در نگارههای عصر صفوی با مضامین عرفانی و مذهبی مثنوی معنوی با تکیه بر داستانهای پیامبران است.یافتهها: یافتههای پژوهش حاکی از این است که با توجه به ارتباط نزدیک قوهخیال در نگارگری با مضامین عرفانی، انعکاس فضاهای چندساحتی، عدم بُعدنمایی، کاربرد فرم یا صورت در نگارههای دوره صفوی بیشک متأثر از بینش عرفانی اسلامی است که به نگارگری دوره صفوی معنا و مفهوم ویژهای بخشیده و اوج کمال و انسجام نظام چندساحتی نگارگری ایرانی در کنار ادبیات عرفانی در این نگارهها جلوهگر شده است.
خلاصه ماشینی:
از آنجـا کـه تبیـین زیباییشناسـی هنـر نگـارگری مبتنـی بـر آموزه های عرفانی به ویژه عالم خیال یا عالم مثال بوده است ، هم راستا با حکایات مثنوی، هنرمندان نگارگر صفوی نیز با برداشت هایی از اشعار و اندیشه های عرفانی مولوی و تأثیر از آیات قرآنی به تصویرگری این داستان های دینی، بـه ویژه داسـتان های پیـامبران همـت گماشـته اند و ماحصل بیان تصویری داستان های پیامبران به شیوه فضاسازی چندساحتی نگارگری، نمود معانی حکمی و عرفانی در این نگاره هاست .
روش پژوهش : این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (اسنادی )، در صدد بررسی ارتباط بین دو موضوع کاربرد عناصر بصری و شیوه فضاسازی در نگاره های عصر صفوی با مضامین عرفانی و مذهبی مثنوی معنوی با تکیه بر داستان های پیامبران است .
از جمله نسخه های ادبی صوفیانه که در دورة صفوی کتابت و تا اندازه محدودی مصور شده است ، مثنوی معنوی، مولانا جلال الدین رومی است ؛ بنابراین واکاوی ارتباط میان مضامین عرافانی و نگارگری در این اثر ماهیت ارتباط هنر و عرفان را در این دوره آشکار میسازد.
مولانا با تأثیر از آیات ١٠٣-١٠٢ سوره صافات در دفتر اول و دوم مثنوی، نمونه ای از دلباختگی و صفای باطن ابراهیم نبی را در پیشگاه ایزدی به نمایش میگذارد و به ابنای بشر میآموزد که در راه عشق به مبدأ، از جان و مال ، زن و فرزند باید گذشت ، در این باره او در تمام داستان خود ذبیح را اسماعیل معرفی میکند و از اسحاق ، بنابر آنچه در برخی از تفاسیر قرآن آمده ، سخن به میان نمیآورد (ابراهیمی، ١٣٧٩، ص .