چکیده:
مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری التهابی سیستم عصبی است که افسردگی از نشانه های آن است. ممکن است ورزش موجب تنظیم عوامل التهابی و کاهش افسردگی در این بیماران شود هرچند این موضوع به درستی مشخص نیست. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرین مقاومتی بر سطح اینترلوکین 10 و افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس انجام شده است. در این پژوهش 27 زن مبتلا به ام.اس با دامنه سنی 20 تا 48 سال و با EDSS کمتر از 5 به عنوان آزمودنی شرکت نمودند. آزمودنیها به طور تصادفی به دو گروه کنترل (13=n) و تمرین (14=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه ورزشی به مدت 8 هفته و 3روز در هفته در تمرینات مقاومتی پیشرونده شرکت کردند. در همان زمان آزمودنی های گروه کنترل در استراحت کامل بودند. میزان افسردگی قبل و بعد از تمرین با پرسش نامه بک ارزیابی و همچنین، سطوح پلاسمایی اینترلوکین 10 پیش و پس از تمرین به روش ELISA اندازه گیری شد. اختلاف بین گروهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و آزمون من ویتنی یو تجزیه و تحلیل شدند.یافته های تحقیق حاضر نشان داد میزان افسردگی آزمودنی ها کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل پیدا کرده است (05/0>P) در حالی که تغییر معنی داری در سطح اینترلوکین 10 مشاهده نشد. به طور کلی میتوان گفت تمرین مقاومتی با شدت و مدت به کار رفته در تحقیق حاضر موجب کاهش افسردگی در زنان مبتلا به ام اس می شود اما تأثیری بر سطح فاکتور ضد التهابی اینترلوکین 10 آنها ندارد.
Multiple Sclerosis is an inflammatory nervous system disease with symptoms such as depression. Exercise may be effective to regulate inflammatory markers and depression in MS patients however it is not well known. Thus, the aim of this study was to examine the effects of resistance training on interlukin-10 and depression in female patients with multiple sclerosis disease. Twenty seven women with MS disease in a range of 20-48 year of old and EDSS lower than 5 participated in this study as the subject. Subjects were divided into control group (n=13) or training group (n=14) randomly. The training group performed progressive resistance training program, 3 days a week for 8 weeks. The control group was in absolute rest at the same time. Depression level was assessed by Beck questionnaire before and after training, and also, serum levels of interlukin-10 were measured by ELISA kits before and after training. Differences among groups were assessed by using analysis of covariate (ANCOVA) and Mann-Whitney U test.The result showed that depression decreased after 8 weeks resistance training compare to the control group (P<0.05), while plasma interlukin-10 concentration did not change significantly. In conclusion, the results suggest resistance training with specific intensity and duration utilized in this study decrease depression in female patients with multiple sclerosis disease however, plasma interlukin-10 were not affected by this protocol
خلاصه ماشینی:
بنابراين پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير تمرين مقاومتي بر سطح اينترلوکين ١٠ و افسردگي زنان مبتلا به بيماري ام اس انجام شده است .
يافته هاي تحقيق حاضر نشان داد ميزان افسردگي آزمودني ها کاهش معني داري نسبت به گروه کنترل پيدا کرده است (٠٠٥ واژه هاي کليدي: مالتيپل اسکلروزيس ، تمرين مقاومتي، افسردگي، اينترلوکين ١٠ مقدمه مالتيپل اسکلروزيس ١ يا به اختصار بيماري ام .
اس دوره هاي تشديد علائم بيماري و بهبود وجود دارد که تشديد بيماري غيرقابل پيش بيني است و امروزه معلوم گرديده که استرس هاي روان شناختي باعث فعال شدن اين بيماري مي شوند(علي محمدي و همکاران ، ٢٠٠٧).
نتايج اين تحقيق نشـان داد پس از اتمام دوره تمرين وزن بدن ، شـاخص توده بدن ، توده چربي بدن و ميزان ناتواني آزمودني ها در گروه تمرين نسـبت به گروه کنترل کاهش معني دار يافته اســت ٠٠٥>P؛ اين در حالي بود که اين شــيوه تمريني تأثير معني داري بر سطوح ١٠-IL و اندازه دور کمر به لگن گروه تمرين نسبت به گروه کنترل نداشت .
يافته هاي تحقيق حاضـر نشـان داد ٨ هفته تمرين مقاومتي موجب بهبود ترکيب بدن از جمله کاهش معني دار وزن بدن ، شـاخص توده بدن و توده چربي بدن شـده اسـت ٠٠٥>P.
از طرفي نتايج نشـان داد تمرينات مقاومتي موجب کاهش معني دار EDSS يا درجه ناتواني در بيماران ام اس شـده اسـت .
به طور کلي نتايج تحقيق حاضـر نشـان داد ٨ هفته تمرينات مقاومتي در کاهش ميزان ناتواني زنان مبتلا به ام اس مؤثر اسـت اما تأثير معني داري بر ميزان آن ها ندارد .