چکیده:
هدف از این مقاله بررسی جایگاه جنسیت در نفس انسانی بر اساس اصول و قواعد علمالنفس حکمت متعالیه است. هرچند مباحث جنسیتی به صورت متعیّن، پیشینة چندانی در تاریخ اندیشة فلسفة اسلامی ندارد؛ اما قواعد و اصول علمالنفس فلسفی حکمت متعالیه کشش تحلیلی مناسبی را برای استنباط این مسئله ایجاد کرده است. در این خصوص، فارغ از شاخصههای اصلی هستیشناختی حکمت متعالیه، یعنی اصالت و تشکیک وجود به علاوة تعریف جدید از امر مادی و مجرد به تبع دو اصل یادشده، اصول خاص علمالنفس حکمت متعالیه مجال فراخی را در جهت اجتهاد نظری و استنباط عقلانی جایگاه جنسیت در نفس انسانی فراهم کرده است. اصل حرکت جوهری اشتدادی نفس، حرکت جوهری مرکب، رابطة نفس و قوا، تنزل نفس از مرتبة عقلی به عنوان سبب ظهور کثرات، رابطة نفس و بدن و وجود ظلی بدن، دو گونه وجود خاص برای وجود مرکب، مجالهای تحلیلی علمالنفس صدرایی در موضوع یادشدهاند. دستاورد این مقاله افزون بر برشماری و تبیین اصول دخیل در مسئله، اثبات تأثیرگذاری عنصر جنسیت در نفس انسانی و نبود امکان انکار آن در تمامی مراتب نفس است.
The purpose of this article is to study the position of gender in human soul based on the principles and rules of knowledge of soul in transcendental wisdom. Gender issues have no preceding background in the history of Islamic philosophy; however, the rules and principles of the philosophical knowledge of soul in transcendental wisdom engendered a suitable analytical capacity to infer the foresaid issue. In this regard, the specific principles of transcendental wisdom, apart from providing the main ontological features of transcendental wisdom, namely the originality and skepticism of existence, not only offers a new definition of material and abstract matter as a result of the two foresaid principles, but also have created a wide scope for theoretical ijtihad and rational inference of the position of gender in human soul. Hence, the principle of intensified motion of the soul, the compound motion of the soul, the relationship between the soul and the powers, the degradation of the soul from the intellectual order as the cause of the emergence of multiplicity, the relationship between the soul and the body and the apparent existence of the body are considered as the analytical vantage points of Sadraee's knowledge of soul in the mentioned issue. Furthermore, clarifying and explaining the principle involved in the issue as well as proving the effectiveness of the gender element in human soul and the impossibility of denying it at all levels of the soul are the achievements of this study.
خلاصه ماشینی:
اصـل حرکـت جـوهري اشتدادي نفس ، حرکت جوهري مرکب ، رابطۀ نفس و قوا، تنـزل نفـس از مرتبـۀ عقلي به عنوان سبب ظهور کثرات ، رابطـۀ نفـس و بـدن و وجـود ظلـي بـدن ، دو گونه وجود خاص براي وجود مرکب ، مجال هاي تحليلـي علـم الـنفس صـدرايي در موضوع يادشده اند.
در بررسي اين مسئله و تلاش براي يافتن پاسخ بـه پرسـش از ايـن رابطـه ، چنـين فـرض هـا و پرسش هايي مطرح مي شود: آيا جنسيت فقـط در بـدن اسـت و بـه نفـس راهـي نـدارد؟ آيـا ٩٧ جنسيت صرفا در مراتب داني نفـس حضـور دارد و مراتـب عـالي عقلانـي نفـس ، عـاري از جنسيت است ؟ آيا مراتب عقلاني نفس عاري از جنسيت است يا اينکه جنسيت در آنهـا نيـز به فراخور آن مرتبه حاضر است ؟ براي بررسي پرسـش هـاي فـوق ، اصـول و قواعـد دخيـل در رابطـۀ جنسـيت و نفـس در حکمت متعاليه بررسي و واکاوي مي شود.
طبق اصل تفاوت تشکيکي موجود مادي و مجرد نميتـوان فـرض صـعود جنسيت را در مراتب عالي تر وجود به دليل تقرر اوليۀ مادي اش در نفس نبـاتي يـا حيـواني ممتنـع دانست ؛ به سخن ديگر چون حکمت متعاليه رابطۀ تشکيکي و طيف وار بـين مراتـب وجـود قائـل است ، اينکه موطن ذکورت و انوثت را مرتبۀ طبيعي نفس بدانيم ، مانع ايـن فـرض نمـيشـود کـه اين امر لزوما در اين مرحله بماند و در مراتب ديگر نفس تأثيرگذار نباشد.
مجموع اصول يادشده اثبات ميکند طبق حکمت متعاليه ، جنسيت امري است کـه در شـاکلۀ وجود انسان دخالت دارد و نميتوان آن را محدود بـه طبقـه اي از طبقـات وجـود نفـس دانسـت .