چکیده:
پژوهش حاضر آرای مارگوت بدران را در رابطه با تعدد زوجات در اسلام که در مدخل «فمینیسم و قرآنِ» وی در دایرة المعارف قرآن لیدن مطرح شده است، به شیوه تحلیل انتقادی مورد نقد و بررسی قرار داده است و کارکردهای آن را تبیین میکند. بدران، ازجمله فمینیستهای به اصطلاح اسلامی معاصر، بر این باور است که اسلام با طرح «تعدد زوجات»، موجب نابرابری حقوق زن و مرد و لذا اجحاف در حقوق زنان شده است. وی با انتقاد از جایگاه زنان در اسلام، تلاش میکند با توجه به رواج تکهمسری در جوامع غربی، حقوق زن نسبت به مرد را بهعنوان یک امر ارزشمند نشان دهد. در نقد این نظر، باید گفت که رواج معشوقهگرایی و تعدد معشوقههای جنسی در غرب مورد نقد جدی است. آنچه امروزه در این جوامع دیده میشود، شبیه تعدد زوجات در دوران جاهلیت است که قرآن کریم آن را به چهار زن محدود کرد و در گام بعد جواز آن را مقید به عدم ترس از بیعدالتی دانسته است. با انجام این امر نهتنها جایگاه زن را تنزل نداده؛ بلکه موجب اکرام او شد. تعدد زوجات در اسلام آثاری در پیداشته است: کاهش ناهنجاریهای اجتماعی، افزایش زندگی مشترک و همسر و فرزندان مشروع، کاهش زنان بیسرپرست و کاهش روابط نامشروع و معشوقهگرایی ازجمله کارکردهای آن است، که به ایجاد جامعه سالم منجر میشود. این امر البته اگر باعث سوءاستفاده و هوسرانی مردان شود، موجب پایمال شدن روح و کرامت زنان خواهد شد. بررسی دیدگاه بدران و نقد آن با تکیه بر کارکردهای تعدد زوجات در اسلام اهمیت این موضوع را تبیین کرده و همین امر جنبه نوآوری موضوع را متذکر میشود.
The current research has critically analyzed Margot Badran’s opinions regarding polygamy in Islam, which are presented in her “Feminism and Quran” entry in the Leiden Encyclopedia of Quran, and explains its functions. Badran, among the so-called contemporary Islamic feminists, believes that Islam, with the “polygamy” plan, has caused the inequality of the rights of men and women and therefore the injustice of women’s rights. By criticizing the position of women in Islam, she tries to show the rights of women over men as a valuable thing, considering the prevalence of monogamy in Western societies. In criticizing this opinion, it should be said that the prevalence of mistresses and the number of sexual mistresses in the West are seriously criticized. What is seen in these societies today is similar to polygamy in the era of ignorance, in which the Holy Quran was limited to four wives, and in the next step, its permissibility is limited to the lack of fear of injustice. So, she not only did not degrade the status of women; rather, it brought her honor. Polygamy in Islam has had some effects: reduction of social anomalies, an increase of cohabitation and legitimate spouse and children, reduction of unaccompanied women and reduction of illegitimate relationships and mistresses are among its functions, which lead to the creation of a healthy society. Of course, if it causes the abuse and lust of men, this will cause the soul and dignity of women to be trampled. Examining Badran’s point of view and criticizing it by relying on the functions of polygamy in Islam explains the importance of this issue, and this also mentions the innovative aspect of the issue.
خلاصه ماشینی:
مارگوت بدران، نویسنده مدخل «فمینیسم و قرآن» در دایرة المعارف قرآنِ چاپ لیدن (Badran, ,Islamic Feminism:What`s In Name?: 2002)، معتقد است: «اسلام با طرح تعدد زوجات موجب نادیده گرفتن شأن و منزلت زنان و نابرابری حقوق زن و مرد شده است، در حالی که در کشورهای غربی با اجرای قانون تکهمسری جایگاه حقیقی زن تبیین شده و نسبت به دین اسلام و جوامع اسلامی زن در جایگاه برتری قرار دارد» (بدران، دایرة المعارف قرآن، 1395: 4/ 316).
دین اسلام با تدوین قانون چندهمسری و تعدد زوجات، راه افزایش روابط نامشروع و بیحدومرز معشوقهگرایی را مسدود کرده و در صورت شرایط بحرانی که مرد نیاز به ازدواج مجدد دارد راه شرعی اختیار کردن همسر دیگر یا تعدد زوجات آن هم با شرط رعایت عدالت میان آنها را پیشنهاد کرده و با این کار مرد را متعهد به زنان خود میداند (همان: 421)؛ اگر چه این قانون در اسلام و جوامع اسلامی وجود دارد؛ اما نباید بهعنوان ابزاری برای شعلهور کردن آتش هوسرانی مردان قرار گیرد؛ بلکه باید در مواقع خاص و لازم به آن رجوع شود.
وی در کنار سایر دیدگاههایی که به جایگاه و حقوق زنان در جوامع اسلامی وارد کرده (نک: حسننیا و همکاران، «تحلیل انتقادی نظریه فمینیسم قرآنی مارگوت بدران در دائرة المعارف قرآن»، 1398)، به مسئله تعدد زوجات در جامعه اسلامی پرداخته؛ وی معتقد است اسلام با رواج چندهمسری در اجتماع جایگاه زن را به چالش کشانده و این امر سبب شده بیشترین توجه و حاکمیت را برای مرد قرار دهد؛ که در نهایت موجب نابرابری میان حقوق زن و مرد شده است؛ این در حالی است که در کشورهای غربی سیاست تکهمسری حکم فرماست، به نوعی که اجرای این طرح برابری حقوق زن و مرد را در جوامع غربی متذکر میشود (بدران، دایرة المعارف قرآن، 1395: 4/ 416).