چکیده:
در سال 2006 کتابی با عنوان The Quran :Misinterpreted Mistranslated and Misread, The Aramic Language of The Quran «قرآن: تفسیر اشتباه، ترجمه اشتباه و خوانش اشتباه، زبان آرامی قرآن» از گابریل ساوما بدون نام ناشر منتشر شد. نویسنده در این کتاب ادعا کرده است که مسلمانان تفسیر، ترجمه و قرائت درستی از قرآن ندارند؛ زیرا بخشی از آیات و عبارات قرآن باید بر اساس زبان آرامی - سریانی خوانش شود. مسائلی چون تأثیر زبان سریانی بر زبان عربی، اقتباس خط عربی از خط سریانی، اقتباس قرآن از عهد عتیق، نوشتههای تلمود و مسیحی اولی و تأخیر کتابت قرآن از مهمترین مبانی نویسنده است. بر همین اساس واژگان و عبارات 52 سوره قرآن را معادلسازی آرامی کرده و قرائتی آرامی با معنای جدید ارائه داده است. این پژوهش با روش کتابخانهای و رویکرد تاریخی - تطبیقی به نقد مبانی و روش نویسنده پرداخته است. نتایج پژوهش در رابطه با نقد مبانی ساوما نشان میدهد که کتیبههای موجود پیش از اسلام دلالت بر زبان و خط عربی آن عصر دارد. شباهتهای محتوایی اصول عقاید و برخی قصص قرآن و متون مقدس پیش از قرآن حاکی از خاستگاه الهی آنها دارد. همچنین شواهد تاریخی معتبر بر کتابت قرآن در قرن اول هجری دلالت دارد. روش ساوما در گزینشی برخوردکردن با معانی واژگان و رهاکردن معانی رایج آنها توسط نویسنده سهواً یا عمداً و عدم بررسی معانی تمام مشتقات هر واژه در قرآن، از نتایج دیگر تحقیق پیشرو است.
The term “general spirit” of the Holy Quran is based on the concept proposed by Amina Wadud, a neo-Muslim of African-American origin. Shee believes that the verses of the Holy Quran should be interpreted based on this basis; because the general spirit and supreme goal of the Holy Quran have been gender equality. After presenting its solutions and methods in understanding the verses of the Holy Quran and reaching a bottleneck, the movement of returning to the Quran has chosen this basis to maintain and continue its movement. This stream analyzes the Quran based on hermeneutic-historical approaches and believes in the fluidity of the meaning of each word or verse based on the historical-cultural conditions of the reader of the text. The basis of the general spirit is the basis of the hermeneutic-historical method, which has not been seriously disputed so far. This article, which was written with a documentary method and a descriptive-analytical approach, deals with two main criticisms in terms of the ineffectiveness of this basis in the interpretation of the verses of the Holy Quran and its hermeneutic presuppositions and its triple consequences in the process of interpretation. The consequences of this basis include the separation of the Holy Quran and the Sunnah, the inadequacy of the Sunnah in expressing the meanings of the verses of the Holy Quran, the belief in the historicity of the Quran, and the absence of an objective and stable understanding of the Holy Quran
خلاصه ماشینی:
پیشگامان دیدگاه تأثیر زبانهای دیگر بر زبان عربی در بین خاورشناسان از قرن نوزدهم عبارتند از: زیگموند فرانکل «واژگان آرامی در زبان عربی»؛ کارل فُلرز «زبان عامه و زبان مکتوب در عربستان قدیم» (Vollers, 1906)؛ تئودور نولدکه «جستارهایی جدید در زبان شناسی سامی» (Noldeke, Neue Beiträge zur semitischen Sprach - wissenschaft, 1910)؛ یوزف هورویتس «پژوهشهای قرآنی» (Horovitz, Koranische Untersuchungen, 1926)؛ آلفونس مینگانا در کتاب «تأثیرسریانی بر زبان قرآن»(Mingana, Syriac Influence on the Style of the Kuran.
در ادامه ادعاهای تأثیرزبانهای دیگر بر زبان عربی و قرآن در سال 2006 از گابریل ساوما کتاب « The Quran :Misinterpreted Mistranslated and Misread, The Aramic Language of The Quran» «قرآن: تفسیر اشتباه، ترجمه اشتباه و خوانش اشتباه، زبان آرامی قرآن» بدون نام ناشر منتشر شد.
کتیبه حرّان (۵۶۸ م) که خط آن از نوع خط کوفی است و این کتیبه نمونهای است که نشان میدهد خط عربی شکل نهایی خود را یافته است (همان: 90 - 93) قابلتوجه است که در این کتیبهها برخی ویژگیهای زبان عربی من جمله حروف دندانی مانند ث، ذ؛ تفاوت گذاشتن میان ع و غ و حروف ح و خ؛ اعراب و صیغه افضل تفضیل دیده میشود (عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغة و زبانشناسی عربی، 1367: 70)؛ بنابراین امروزه دیگر کسی در وجود خط عربی مستقل در صدر اسلام تردید ندارد (صرفی و همکاران، نهله، «نقد دیدگاه لوگزنبرگ درباره سریانی بودن خط قرآن در نگارش نخستین»، 1395: 210 - 211).
ضمن اینکه وجود شباهتهای بین خطوط سریانی و عربی دلیلی کافی برای ادعای اقتباس نیست؛ زیرا این شباهتها در بین تمام خطوط سامی مانند تدمری، عبری، نبطی و حتی فارسی مشاهده میشود (همتی و شاکر، گزارش، نقد و بررسی آراء کریستف لوگزنبرگ در کتاب قرائت آرامی - سریانی قرآن، 1395: 91 - 94).