چکیده:
در حقوق بین الملل، جنگ شیوه اجبار همراه با اعمال قدرت و زور است. بنابراین، مقوله جنگ را می توان مجموعه ای از عملیات و اقدامات قهرآمیز مسلحانه دانست که در چهارچوب مناسبات کشورها، بین دو یا گروهی از مردم روی می دهد و موجب اجرای قواعد خاصی در کل مناسبات آنها با یکدیگر می شود. در این بین اسلام تنها دین ترقی یافته در بین ادیان عالم است که برای اولین بار اوضاع جنگ را سامان بخشید و برای آن نظام بشردوستانه و قواعد حقوقی وضع کرد. پیامبر اسلام و ائمه اطهار نیز از نخستین کسانی بودند که قوانین عادلانه جنگ را به طور جامع و کامل اجرا نموده و آن را به رسمیت شناختند. در مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی سعی شده است به بازشناسایی قواعد حقوق جنگ از منظر معاهدات بین المللی و فقه امامیه پرداخته شود. چرا که قوانین مرتبط با جنگ در مقررات و معاهدات بین المللی و احکام دین اسلام منطبق با یک دیگر بوده ودر بیشتر موارد مؤلفه های اخلاقی و بشردوستانه حاکم بر قوانین بین المللی برگرفته از ارزش های دین مبین اسلام است؛ دین مبین اسلام مبانی احکام خود را بر کرامت و اصالت انسان نهاده و صیانت از آزادی و حقوق مشروع انسان را به عنوان یک اصل مورد تأیید قرار داده و بر این اساس اسلام بشریت را از جنگ و درگیری برحذر می دارد.
In international law, war is a method of coercion with the use of force. Therefore, the category of war can be considered as a set of armed acts and coercive actions that take place within the framework of relations between countries, between two or a group of people and cause the implementation of certain rules in all their relations with each other. In the meantime, Islam is the only advanced religion among the religions of the world that for the first time regulated the war situation and established a humanitarian system and legal rules for it. The Prophet of Islam and the Imams were also among the first to fully implement and recognize the just laws of war. In the present article, a descriptive-analytical method has been tried to identify the rules of war law from the perspective of international treaties and Imami jurisprudence. Because the laws related to war in international rules and treaties and the rules of Islam are consistent with each other and in most cases the moral and humanitarian components of international law are derived from the values of the religion of Islam; The religion of Islam bases its rulings on the dignity and originality of human beings and affirms the protection of human freedom and legitimate rights as a principle, and on this basis, Islam warns humanity against war and conflict.
خلاصه ماشینی:
اما جنگ همانگونه که از ماهيت آن نيز معلوم است اصولا واجد دو وصف عادلانه و تجاوزکارانه مي باشد به اين ترتيب اگر کشوري مورد حمله نظامي قرار گرفت البته در عصر کنوني که سال ٢٠١٦ ميلادي است مي تواند با توسل به بند (٤) ماده (٢) منشور که کليه اعضا را مکلف ساخته در روابط بين المللي خود از تهديد به زور يا استفاده از آن برعليه تماميت سرزميني و يا استقلال سياسي کشورها که با اهداف سازمان مغايرت دارد اجتناب نموده و همينطور ماده ٥١ منشور از حق ذاتي دفاع از خود صحبت مي کند به کشورهاي قرباني اجازه داده که با اخذ تدابير و تاکتيک هاي جنگي با حداکثر توان خود به مقابله با متجاوز برخيزد (ظريف و سجاد پور، ١٣٨٩،ص .
به غير از کنوانسيون هاي بين المللي که سعي در به کنترل درآوردن و قطع مخاصمات مسلحانه ميان دولتها دارند اديان الهي از جمله اسلام نيز با اين گونه اقدامات از بدو ظهر خود مخالف است مگر در صورت دفاع از خود در برابر حمله ناجوانمردانه ديگر کشورها و در آيات زيبا و متعدد قرآن تمايل به صلح را در مخيله بشر تقويت و تبليغ مي کند برخلاف انديشه هاي خام و مغرضانه پاره اي از نويسندگان بي خبر از محتواي زرين اسلام آن را دين شمشير معرفي کرده اند حال آنکه در هيچ زمان و مکاني اين قضاوت سطحي معتبر نبوده و نخواهد بود ( ماه پيشانيان ، ١٣٩٠،ص .