چکیده:
رابطۀ حقیقت انسان و جنسیت از مسائل چالشبرانگیز چند دهۀ اخیر بوده است که پاسخ به بسیاری از مسائل زنان در گرو حل این مسئله است. با ورود فعالان فمینیسم به مباحث فلسفی و کلامی این پرسش جدیتر مطرح شد و برخی مانند لیبرالفمینیسمها با انکار هویت زنانه، قائل به تساوی و برابری جنسیتی شدند و دستۀ دیگری از فمینیسمها اختلافهای جنسیتی را به رسمیت شناختند. اگرچه این پرسش در مباحث نفسشناسی و انسانشناسی حکما و متکلمان مدرسۀ کلامی اصفهان جایگاهی نداشته است، میتوان با تحلیل مباحث عمیق نفسشناسی آنها پاسخی سلبی یا ایجابی به این پرسش داد. این نوشتار با روش تحلیلی-توصیفی و با استنطاق مهمترین مباحث نفسشناسی میرداماد، ملاصدرا، فیض کاشانی و علامه مجلسی مانند حدوث نفس، رابطۀ نفس و بدن، چگونگی تدبیر بدن توسط نفس، بهدنبال بررسی جایگاه جنسیت در نفس است و در نهایت به این نتیجه رسیده است که با توجه به مبانی نفسشناسی آنها دیدگاه «جنسیتمندی نفس» به صواب نزدیکتر است. نفس در نحوۀ حدوث، تشخص، فعلیت و چگونگی عمل در این عالم نمیتواند از خصوصیات جنسیتی عاری باشد
The relationship between the human reality and gender has been among the most challenging problems in the past few decades, solving which paves the way to answer many questions related to the women. With the advent of feminist activists to philosophical and theosophical discussions, this question got even more importance. Some people (such as liberal feminists) denied the feminine identity and opted for the equality of genders, while another group of feminists recognized the gender differences. Although this question has not been discussed in the egologistic and humanistic discussions of the theosophists and theologians of Isfahan Theological School, an analysis of their deep discussions on egologism can provide a negative or positive answer to this question. Adopting the descriptive-analytical method and inquiring about the most important egologistic discussions of Mir Damad, Mulla Sadra, Fayz Kashani, and Allameh Majlesi such as the contingency of ego, the relationship between ego and body, and the way ego manages body, this article aims at examining the status of gender in ego. It finally concludes that in the light of these scholars’ egologistic principles, the “genderedness of ego” is closer to reality. Moreover, it is found that ego cannot be free from gender attributes in its contingency, individuation, actualization, and manner of practice in this world.
خلاصه ماشینی:
بررسي جنسيت مندي نفس اگرچه دغدغۀ فلاسفه و متکلمان مدرسۀ کلامـي اصـفهان نبوده است و در کتاب هاي کلامي آنها سخني در اين مورد ديده نمي شود و نفيا يا اثباتا در اين مورد مطلبي از آنها ذکر نشده است ، اما آنها سـخنان بسـيار ارزشـمندي در خصـوص نفس شناسي داشته اند و به مسائل مهمي مانند ماهيت نفس ، مجرد يـا مـادي بـودن نفـس ، حدوث نفس ، مغايرت نفس از بدن و چگونگي تعلق نفس به بدن پرداخته اند که در بررسي جنسيت مندي يا عدم جنسيت مندي نفس بسيار تأثيرگذار خواهد بود و مي توان با تحليل و استنطاق اين مباني بـراي ايـن پرسـش مهـم پاسـخي جسـت وجـو کـرد کـه طبـق مبـاني نفس شناسي متکلمان مدرسۀ کلامي اصفهان ، آيا تفاوت ها و تمايزات زنان و مردان به نفس و حاق وجود آنها سرايت خواهد کرد يا فقط در محدودة بدن مادي و عنصري قرار دارد؟ طبق بيان تمام متکلمان اماميه نفس حادث است .
نتيجۀ اين اتصال و تعلق شديد محيط بودن نفس بر بدن مادي است تا جايي که نفس را مدرک اصلي تمام احساسات و ادراکات بدن دانسته و اساسـا هـيچ ادراکـي را مگـر بـا وساطت و تدبير نفس ممکن نمي داند، اما ايـن ادراکـات نفـس بـه دليـل درگيـر بـودن در محدوديت هاي عالم دنيا که عالم تزاحم و تصاعد است ، چندان کامـل نيسـت (ميردامـاد، .