چکیده:
حکومت مترادف نظام سیاسی است که به شیوه و طرز عملکرد قدرت سیاسی و اِعمال حاکمیت میپردازد و ازآنجاکه قدرت سیاسی هم به نحوه تنظیم روابط افراد با حکومت مربوط میشود، لذا طراحی الگوی مشروع و حقانی برای اِعمال قدرت سیاسی یکی از مهمترین دغدغههای عرصه نظامسازی و اعمال حکمرانی در مرحله نظر و عمل است. بر اساس این مسئله، سؤال اصلی نوشتار آن است که ماهیت حکومت اسلامی از منظر فقهی تحت چه الگویی قرار میگیرد و چه آثاری بر آن بار میشود؟ این مقاله با روش توصیفی و تحلیل محتوا تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد. تحلیل محتوای ادله، گویای آن است که حکومت اسلامی از سنخ امانت الهی است و شرط تقوا، عدالت، امانتداری در حاکمان و نظارت بر عملکرد آنان و پاسخگویی و مسئولیت آنها و وجوب حفظ نظام و صیانت از آرای مردم در استقرار و استمرار حکومت اسلامی از مهمترین آثار و اوصاف آن است.
By government we mean a political system that deals with how to impose rule and wield the political power and since it also refers to managing people’s relation with the government, designing a legitimate and rightful model of wielding power is one of the major concerns both in theory and practice. Based on this, the research question is what model can govern the Islamic system and what the consequences from a jurisprudential point of view could be. The research method is content analysis and tries to seek an answer to the question. It is shown that the Islamic government is a divine trust and is characterized by piety, justice, trustfulness among the rulers and their responsiveness to the people, the necessity of safeguarding the system and people’s votes if the Islamic government is to be sustained.
خلاصه ماشینی:
٢. ادله و مستندات اماني بودن حکومت اسلامي از دو آيه قرآن و سيره سياسي اميرالمؤمنين (عليه السلام) استنباط ميشود.
انسان چون صلاحيت طبيعي براي پذيرش چنين امري را داراست ، آن را به صورت امانت دريافت کرده است ، و بر اساس رعايت يا خيانت در امانت به مؤمن و مشرک يا منافق تقسيم ميشود (طباطبايي، ١٤١٧ق ، ج١٦، صص .
از ديگر ادله اماني بودن قدرت سياسي در حکومت اسلامي، نامه اميرالمؤمنين (عليه السلام) به اشعث والي آذربايجان است (آيت الله خامنه اي، ١٣٨٠/٠٦/٠٥؛ مطهري، ١٣٧٧، ج١٦، ص.
اين روايت نيز يکي از ادله اي است که ضمن اثبات اماني بودن قدرت در حکومت اسلامي، در فروعات مختلفي مورد استفاده قرار گرفته است (منتظري، ١٤٠٩ق ، ج١، صص .
در فراز نخست ، اميرالمؤمنين (عليه السلام) عمل کارگزار حکومت اسلامي را به مثابه امانت معرفي ميکند.
در فراز دوم، اشاره ميکنند که حاکم اسلامي فراتر از کارگزاران بر آنان نظارت دارد و در فراز سوم، احکام مترتب بر اماني بودن قدرت سياسي مطرح ميشود مانند نفي استبداد رأي کارگزار در برخورد با رعيت ، لزوم عمل کارگزار بر مبناي اذن حاکم و وجوب بازگرداندن اموال دولتي از سوي کارگزار به حاکم اسلام.
برايند اين ارکان سه گانه ، اماني بودن عمل کارگزار در حکومت اسلامي است .
دليل بر اماني بودن حکومت اسلامي و قدرت سياسي، دو آيه قرآن به همراه سنت قولي و فعلي اميرالمؤمنين (عليه السلام) است .