چکیده:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش فلسفه بر اساس مدل (p4c) بر هوش اجتماعی، تعامل اجتماعی و جهت گیری تحصیلی در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم شهر زهک بودند. نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 30 نفر بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) قرار گرفتند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش اجتماعی ترومسو (2007) و تعامل اجتماعی گلاس (1994) بود. یافته ها: نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 05/0، نشان داده شد که آموزش فلسفه بر اساس مدل (p4c) با توجه به میانگین هوش اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به میانگین گروه گواه، موجب افزایش هوش اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش شده است. آموزش فلسفه بر اساس مدل (p4c) با توجه به میانگین تعامل اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به میانگین گروه گواه، موجب افزایش تعامل اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش شده است. آموزش فلسفه بر اساس مدل (p4c) با توجه به میانگین جهت گیری تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به میانگین گروه گواه، موجب افزایش جهت گیری تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری: فلسفه برای دانش آموزان تلاشی است برای توسعه فلسفه با این هدف که استدلال و داوری منطقی در قالب فلسفه به دانش آموزان آموخته شود. این برنامه درصدد پرورش هوش اجتماعی، تعامل اجتماعی و جهت گیری تحصیلی، تقویت قدرت استدلال، داوری، کمک به رشد مهارت های مربوط به تفکر سالم در کودکان و نوجوانان و برانگیختن سطوح بالای تفکر در کندوکاو مشترک میان اعضای گروه است.
خلاصه ماشینی:
یافته ها: نتايج با استفاده از روش آماري تحليل كواريانس در سطح معني داري 05/0، نشان داده شد که آموزش فلسفه بر اساس مدل (p4c) با توجه به میانگین هوش اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به میانگین گروه گواه، موجب افزایش هوش اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش شده است.
این برنامه درصدد پرورش هوش اجتماعی، تعامل اجتماعی و جهت گیری تحصيلي، تقویت قدرت استدلال، داوری، کمک به رشد مهارت های مربوط به تفکر سالم در کودکان و نوجوانان و برانگیختن سطوح بالای تفکر در کندوکاو مشترک میان اعضای گروه است.
واژههاي كليدي: آموزش فلسفه، هوش اجتماعی، تعامل اجتماعی، جهت گیری تحصيلي، دانش آموزان دختر پايه ششم مقدمه مدارس امروز به دلیل پیشرفتهای مختلف علوم و تغییرات همزمان در هدفهای آموزشی سعی خود را بیشتر به انتقال اطلاعات و حقایق علمی معطوف کردهاند؛ در حالی که با ورود به دوران فراصنعتی و عصر اطلاعات به دلیل ویژگیهایی مانند انفجار دانش، تحول و تغییر سریع یافتههای علمی، حضور ماشینهای هوشمند در عرصة تعلیم و تربیت و از همه مهمتر عدمقطعیت معرفت علمی، نه امکان انتقال همة یافتههای علمی وجود دارد و نه ضرورتی در این زمینه احساس میشود.
فراگیری بسیاری از این مهارتها و نیز ایجاد تمایل برای استفاده از این مهارتها، از طریق زبان و با ایجاد یک «اجتماع پژوهشی» جایی که کودکان به عنوان اقدامی مشارکتی به تبادل نظر با همدیگر میپردازند، به بهترین شکل ممکن امکان پذیر است نتايج نشان داد با کنترل پیش آزمون بین دانش آموزان گروه آزمایش و گروه گواه از لحاظ هوش اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد.
Critical thinking in Nursing Education.