چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیشبینی تعارضات زناشویی بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با میانجیگری منبع کنترل سلامت در زنان بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متعارض زناشویی مراجعهکننده به مرکز مشاوره اسلامی شهر دزفول در سال 99-98 بود. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس 200 نفر زن دارای تعارض زناشویی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2002)، مقیاس منبع کنترل سلامت والستون و همکاران (1978) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1375) بود. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان از تأثیر مستقیم منبع کنترل بیرونی و منبع کنترل درونی بر تعارضات زناشویی در زنان، تأثیر مستقیم تنظیم هیجان کارآمد و ناکارآمد بر تعارضات زناشویی در زنان، و تأثیر غیرمستقیم تنظیم هیجان از طریق متغیر میانجی منبع کنترل سلامت داشت. همچنین برازش مدل پژوهش مطلوب بود و مورد تأیید قرار گرفت (001/≥p). نتیجهگیری: بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که راهبردهای کارآمد تنظیم هیجان و منبع کنترل سلامت درونی کاهشدهنده تعارضات زناشویی در افراد است.
Aim: The aim of the present study was to predict marital conflicts based on emotion regulation strategies with the mediation of health locus of control in women. Method: The research method was descriptive-correlation of structural equations type. The statistical population of the research included all women with marital conflict who referred to Islamic counseling center in Dezful city in 2019-2020. Using the available sampling method, 200 women with marital conflict were selected. Research tools included Garnefski et al.'s emotion regulation questionnaire (2002), Walston et al.'s health locus of control scale (1978), and Sanai and Barati's marital conflicts questionnaire (1996). Data were analyzed using Pearson correlation and path analysis. Results: The research findings indicated the direct effect of external control source and internal control source on marital conflicts in women, the direct effect of efficient and ineffective emotion regulation on marital conflicts in women, and the indirect effect of emotion regulation through the mediating variable of health control source. Also, the fit of the research model was favorable and confirmed (p≥001). Conclusions: Therefore, it can be concluded that effective emotion regulation strategies and internal health control resources reduce marital conflicts in people.
خلاصه ماشینی:
نتيجه گيري : بنابراين ميتوان اين گونه نتيجه گرفت که راهبردهاي کارآمد تنظيم هيجان و منبع کنترل سلامت دروني کاهش دهنده تعارضات زناشويي در افراد است .
بعنوان مثال رابطه تنظيم هيجان و تعارضات زناشويي درپژوهش وزيري و نژاد محمد نامقي و(١٣٩٨) مورد بررسي و تأييد قرار گرفته است ، ازسوي ديگر وقتي تعارض هاي زناشويي بالاميگيرد به دليل مجموعه شرايط آسيب زايي که گفته شد افراد ممکن است کمتر خود را منبع تعيين کننده سلامتي خويش تلقي کنند و سلامتي خود را متأثر از عواملي همچون پزشکان ، پرستاران ، ديگران و شانس و اقبال بدانند.
با توجه به مطالب مطرح شده ، هدف از پژوهش حاضر پيش بيني تعارضات زناشويي براساس راهبردهاي تنظيم هيجان با ميانجي گري منبع کنترل سلامت در زنان است .
بر اساس نتايج به دست آمده تمامي ضرايب همبستگي محاسبه شده در سطح آلفاي ٠/٠١ معنيدار ميباشند (٠٠١ فرضيه پژوهش : الگوي ساختاري تعارضات زناشويي با تنظيم هيجان با ميانجيگري منبع کنترل سلامت در زنان داراي برازش مطلوب است .
درمجموع و با در نظر گرفتن تمامي شاخص هاي برازش محاسبه شده ، برازش مدل نقش ميانجي منبع کنترل سلامت در رابطه بين تعارضات زناشويي و تنظيم هيجان با داده ها مورد تأييد قرار ميگيرد.
يافته هاي پژوهش نشان داد تعارضات زناشويي بر اساس راهبردهاي تنظيم هيجان با ميانجيگري منبع کنترل سلامت در زنان پيش بيني ميشود.
Predicting the Relationship between Cognitive Emotion Regulation Strategies and Psychological Hardiness and Marital Satisfaction in Married Students.