چکیده:
بحث پیرامون اعجاز قرآن از جمله بحثهای «پسینی» قرآن کریم است؛ به این معنا که در خود قرآن و حتی در سنت پیامبر، صراحتی در لفظ معجزه یافت نشده است. بدون شک، ارائه معجزه از ضروریات ادعای یک پیامبر مبنی بر ارسال وی از سوی پروردگار است، لیکن اینکه پیامبر اسلام چه معجزاتی داشتهاند مورد اختلاف دانشمندان مسلمان است؛ چه رسد به مستشرقین. آنچه میان مسلمانان اجماعی است، این است که صرفنظر از سایر معجزات پیامبر اسلام، قرآن کریم معجزه جاوید ایشان است. یکی از بزرگان متأخر که سعی نموده تا اعجاز قرآن را با ذکر مقدمات و اقامه دلائل نقلی و عقلی اثبات نماید، آیتالله سید ابوالقاسم خوییرضواناللهعلیه است که در کتاب «البیان فی تفسیر القرآن» به این موضوع پرداخته است. در این مقاله سعی شده تا مقدمات، روششناسی و ادله عقلی و نقلی ایشان در بحث اعجاز قرآن تبیین شده و با روشی توصیفی و تحلیلی مورد انتقاد قرار گیرند؛ در نتیجه ثابت شد بیشتر استدلالهای ایشان یا دارای دور بوده یا اینکه تمام، نیستند؛ و این یافته منافاتی با اثبات اعجاز قرآن از سایر طرق و نیز منافاتی با جایگاه بیبدلیل آیتالله خویی ندارد.
The discussion of the miracle of the Qur'an is one of the "posterior" discussions of the Holy Qur'an; In the sense that in the Qur'an itself and even in the tradition of the Prophet, there is no explicitness in the word miracle. Undoubtedly, the presentation of a miracle is one of the necessities of a prophet's claim that he was sent by God. But what miracles the Prophet of Islam performed was disputed by Muslim scholars; Let alone the Orientalists. What is common among Muslims is that, apart from the other miracles of the Prophet of Islam, the Holy Quran is his eternal miracle. One of the later greats who tried to prove the miracle of the Qur'an by mentioning the preliminaries and presenting narrative and rational reasons is Ayatollah Seyyed Abolghasem Khoy rzwan Allah Alayh, who has dealt with this issue in his book "Al-Bayan Fi Tafsir Al-Quran". In this article, an attempt has been made to explain their introductions, methodology, and rational and narrative arguments in the discussion of the miracle of the Qur'an and to criticize them in a descriptive and analytical manner; As a result, it turned out that most of his arguments were either far-fetched or incomplete; And this finding does not contradict the proof of the miracle of the Qur'an in other ways, nor does it contradict the unreasonable position of Ayatollah Khoi.
خلاصه ماشینی:
زيرا آن عرب جاهل و بيسوادي که در آن دوران ميزيست و هيچ گونه اطلاعي از دقائق هستي و اسرار آفرينش و رموز اين عالم نداشت امکان داشت به راحتي در تمام اين معجزات شک کند و آنها را به علل و عوامل طبيعي نسبت دهد و نزديک ترين چيزي که به ذهنش ميرسيد آن که آنها را به سحر و جادوگري نسبت دهد، اما در فصاحت و بلاغت و اعجاز قرآن براي آنان جاي هيچ گونه شک و ترديد وجود نداشت ، چون که آنان به خوبي از فنون بلاغت و اسرار آن آگاهي داشتند و به آساني به معجزه بودن آن پي ميبردند» (خويي، ١٣٩٣ش ، ص ٦٠-٦١) استدلال استاد خويي براي برتري قرآن نسبت به ساير معجزات پيامبر اسلام که داراي خرق عادت بودند، از قوت بالايي برخوردار نيست ؛ زيرا يکي از نتايج مهم استدلالش اين است که اگر ساير معجزات به عنوان معجزه اصلي و برترين معجزه پيامبر معرفي ميشدند، مخالفان ايشان نسبت ساحري و جادوگري به او ميدادند، لذا قرآن معجزه اصلي شد تا در مقابل فصاحت آن به زانو درآيند.
لذا اگر آيت الله خويي در مراحل قبلي توانسته باشد اعجاز قرآن را ثابت کند، اين مرحله خود به خود ثابت شده است ؛ زيرا با پيش فرض قبول قرآن به عنوان يک کتاب آسماني، به راحتي ميتوان ادعاي آورنده آن مبني بر اينکه از سوي چه کسي است ، چه هدفي دارد و ...