چکیده:
اکبر صحرایی به گواهی آثار موفقش یکی از داستاننویسان برجستۀ دفاع مقدّس است. پژوهشهایی که تاکنون دربارۀ آثارش نوشته شده اندک است. لذا مقالۀ حاضر درصدد است با تحلیل شکلشناسانه مجموعۀ داستانی «آدم هم پوست میاندازد»، این اثر ارزشمند را بهتر بشناساند. این پژوهش، مجموعۀ داستانی مذکور را در ساحتهایی چون پیرنگ، زاویۀ دید، شخصیّت، آغاز و انجام و صحنه بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای مورد مداقّه قرار دادهاست. برخی مشخصات داستانهای این مجموعه همچون: آغازهای به دور از توصیفات مفصّل ومشروح، حاکمّیت اصل علیّت در پیرنگ داستانها، استفاده ماهرانه از شیوههایی همچون نامگذاری، گفتوگو و توصیف در شخصیتپردازی و همچنین آفرینش صحنهها و فضاهای بکر و تاثیرگذار، خواننده را به این نتیجه میرساند که صحرایی بر تکنیکها و فنون داستان کوتاهنویسی واقف است. برخورداری از پیرنگهای غیرخطی و همچنین ارائه داستانهایی با پایانبندی باز نیز تسلط و مهارت صحرایی را با فنون جدید و مدرن داستاننویسی نشان میدهد.
Akbar Sahraee is one of the most prominent writers of the Holy Defense. The
researches that have been written about his works so far are few, so the present article
seeks to recognize this valuable work by morphologicallyanalyzing the story
collection of " The foot that Sheds ". This research has examined the mentioned
collection in areas such as plot, viewing angle, personality, beginning and
performance, and scene based on descriptive-analytical method .Some features of the
stories in this series such as: the proper beginning and ending, the rule of the causality
principle in plot of stories, having non-linear plot, skillful use of techniques such as:
naming, dialogue and character description and also the creation of pristine and
impressive scenes and spaces, lead the reader to conclude that Sahraee is able to bring
a successful work to the Holy Defense literature treasure by observing the technical
principles of short story writing.
خلاصه ماشینی:
برخی مشخصات داستانهای این مجموعه همچون: آغازهای به دور از توصیفات مفصّل ومشروح، حاکمّیت اصل علیّت در پیرنگ داستانها، استفاده ماهرانه از شیوههایی همچون نامگذاری، گفتوگو و توصیف در شخصیتپردازی و همچنین آفرینش صحنهها و فضاهای بکر و تأثیرگذار، خواننده را به این نتیجه میرساند که صحرایی بر تکنیکها و فنون داستان کوتاهنویسی واقف است.
از آنجا که همه داستانهای مجموعه حاضر، حول محوری واحد قراردارند بنابراین طبیعی است که نام داستانها نیز حداقل در بعضی نمونهها بهطور مستقیم به جنگ ارتباطداشتهباشد: «جنگ تمیز»، «بیسیم»، «اسارت ساعتی» و«قتل عام» نمونههایی از این مواردند.
این ویژگی موجب شدهاست تقریباً در همه داستانها، از همان آغاز، شخصیتها بدون مقدمه وارد صحنه شوند و نویسنده داستان، آنها را در حال انجام کنش داستانی توصیفکند: در «جنگ تمیز»، نخستین داستان این مجموعه، شخصیت، از همان آغاز وارد داستان شدهاست: «ظهر گرما، نوجوان زال داخل سنگر نشستهبود و اسلحه کلاش خود را با روغن تمیز میکرد»(صحرایی، 1387: 185).
داستانهای صحرایی اغلب دارای طرح ساده و خطی هستند و پیرنگها غالباً پیچیدگی ندارند اما با این حال محدودی از داستانها مهارت نویسنده را در ارائه روایتهای غیرخطی نشاندادهاند.
اما براساس اصل تداعی، متوجه رخدادهایی در زمان گذشته میشود وآن را تکگویی میکند چنانکه در داستان «زخم صورت»، راوی با شرکت در مراسم تشییع پیکرشهدا، در زمان حال، با بازگشتهای مکرّر به گذشته، خاطرات خود با آنها را که متعلق به سالهای جبهه است بهیادمیآورد (صحرایی،1387 :23).