چکیده:
سیستم اقتصادی یک کشور به میزان قابل توجهی به تصمیم گیریهای مدیریت راهبردی در واحدهای اقتصادی بستگی دارد. بدیهی است این تصمیم گیریها نقش تعیین کنندهای در میزان درآمدهای اقتصادی و ثمر بخش بودن فعالیتهای تعیین شده و استفاده بهینه از امکانات تولیدی و خدماتی موسسات انتفاعی و غیرانتفاعی کشور دارند. درمحیطهای رقابتی ضروری است تا مدیران با استفاده از فرایند ارزیابی عملکرد به هدایت صحیح امور در مسیر پیشرفت کار و در جهت اهداف و استراتژیهای مورد نظر سازمان به شیوهای آگاهانه بپردازند. با توجه به تغییرات و تحولات سریع و افزایش توان و قابلیتهای رقابتی شرکتها وسازمانها در جهان امروز میزان مطلوبیت عملکرد تک تک اجزای کاری سازمان و مجموع آن میتواند به عنوان معیار سنجش موفقیت یک سازمان برای مدیران بسیار حایز اهمیت باشد و با استفاده از آنها میتوانند به سنجش ارزیابی وضعیت موجود طرحهای استراتژیک و راهبردی سازمان و بررسی عملکرد اجزای کاری آن پرداخته و برای ارتقا و بهبود اثربخشی و کارآیی آنها اقدام کنند. گسترش رقابت موجب شده تا مدیریت ارشد در بسیاری از سازمانهای نوین در به دست آوردن موقعیت مناسب در بازار و حفظ آن تمرکز یابد. مدیران دریافتهاند بسیاری از سیستمهای سازمانی که انتظار میرود برای پیشبرد عملیات مفید واقع شود در جهت عکس اهداف سازمان حرکت میکند و موجب عقب ماندگی میشود. در این راستا حسابرسان و حسابداران با تکنیکهای اجرایی نوین و با رعایت استانداردهای روز میتوانند در جهت بهبود و تقویت این سیستمها نقش مهم و ارزندهای را ایفاء کنند. در نتیجه حساب خواهی مطلوب بخش دولتی و خصوصی هنگامی ایجاد میشود که با برنامه ریزی و عملکرد واحدها بر اساس بیان آشکار اهداف و نتایج مورد انتظار مورد رسیدگی قرار گیرد، بنابراین حسابرسی داخلی و حسابداری بیان واضحی از رعایت صرفه اقتصادی، کارآیی و اثربخشی در عملکرد تمامی سازمانهای بزرگ و کوچک است.