چکیده:
پژوهش حاضر، با هدف طرّاحی یک الگوی آماری به منظور پیشبینی اخلاق کاری و سازمانی بر اساس صفات شخصیت، سبکهای دلبستگی و طرحوارههای شناختی، با میانجیگری سازگاری شغلی، در میان کارکنان قوّه قضاییه انجام شدهاست. جامعه تحقیق، شامل کلّیه کارکنان قوّه قضاییه بود. از این جامعه، تعداد 76 نفر، به روش نمونهگیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطّلاعات،شامل پرسشنامه اخلاق کاری گریگوری پتی، سیاهه پنجعاملی شخصیت مککری و کاستا، پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن و شیور، پرسشنامه طرحوارههای شناختی ناسازگار اوّلیه یانگ و پرسشنامه سازگاری شغلی دیویس و لافکوئیست بود. دادههای حاصل از تحقیق، به شیوه تحلیل مسیر و با استفاده از نرمافزارهای اسپیاساس و آموس مورد تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس یافتههای تحقیق، هر یک از مفاهیم صفات شخصیت، سبکهای دلبستگی و طرحوارههای شناختی، به طور مناسبی پیشبینیکننده اخلاق کاری بودند و متغیّر سازگاری شغلی، در رابطه میان هر یک از متغیّرهای صفات شخصیت، سبکهای دلبستگی، طرحوارههای شناختی و اخلاق کاری میانجیگری میکند. در مجموع، الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر، به لحاظ مبانی نظری در روانشناسی معاصر، مورد تأیید میباشد و قابلیت کاربرد در گزینش کارکنان و مشاوره شغلی را دارد.
The purpose of this study was to design a statistical model to predict work and organizational ethics on the basis of personality traits , attachment styles and cognitive schemas by mediating job adjustment among the personnel of the judiciary. The study population consisted of all the employees of the judiciary. 76 people were selected by convenience sampling method. The tools of data collection included questionnaire of labour ethics gregory peti, NEO Personality Inventory, Hazan & Shaver attachment inventory questionnaire, Young 's early maladaptive schema questionnaire and Davies and Lofquist job adjustment questionnaire. The data obtained from the study were analyzed by path analysis and SPSS and AMOS softwares. Based on the results of the research , each of the concepts of personality traits , attachment styles and cognitive schemas can predict work ethic appropriately . In the meantime , the concept of job adaptation mediate the relationship between personality traits , attachment styles , cognitive schemas and work ethics. in sum , the models presented in this research , theoretically in psychology , are confirmed and can be used in the field of selection of employees and career counseling and guidance .
خلاصه ماشینی:
Atherton, Sutin, Terracciano & Robins 4 .
O’Bertos, Holmberg, Shields and Matheson 2 .
در نهايت ، يک معادله آماري، به منظور پيش بيني اخلاق کاري، بر اساس صفات شخصيت ، سبکهاي دلبستگي و طرحواره هاي شناختي، با ميانجيگري سازگاري شغلي در کارکنان قوه قضاييه ارائه شده است .
جدول (٣) - ماتريس همبستگي پيرسون بين طرحواره هاي شناختي و اخلاق کاري متغير مستقل متغير وابسته ضريب همبستگي سطح معنيداري محروميت هيجاني 0,719 -0,042 رهاشدگي/ بيثباتي 0,019 -0,268 بياعتمادي/ بدرفتاري 0,529 0,073 انزواي اجتماعي/بيگانگي 0,009 -0,298 نقص /شرم 0,001 -0,402 شکست 0,001 -0,369 وابستگي/ بيکفايتي 0,001 -0,474 آسيب پذيري در برابر ضرر و بيماري اخلاق کاري ٠,٢٧٣- ٠,٠١٧ گرفتار/ خويشتن تحول نيافته 0,001 -0,424 اطاعت 0,011 -0,289 ايثارگري 0,253 -0,133 بازداري هيجاني 0,014 -0,282 معيارهاي سرسختانه 0,346 -0,109 استحقاق /بزرگ منشي 0,066 -0,212 خويشتن داري/خودانضباطي ناکافي 0,005 -0,319 نتايج آزمون فرضيه چهارم ، (سازگاري شغلي در رابطه ميان صفات شخصيت با اخلاق کاري در کارکنان قوه قضاييه ميانجيگري ميکند.
در بررسي فرضيه سوم پژوهش (بين طرحواره هاي شناختي با اخلاق کاري در کارکنان قوه قضاييه رابطه وجود دارد.
در بررسي فرضيه پنجم پژوهش (سازگاري شغلي در رابطه ميان سبک هاي دلبستگي با اخلاق کاري در کارکنان قوه قضاييه ميانجيگري ميکند.
در بررسي فرضيه ششم پژوهش (سازگاري شغلي در رابطه ميان طرحواره هاي ناسازگار با اخلاق کاري در کارکنان قوه قضاييه ميانجيگري ميکند.
)، نتايج تحقيق نشان داد که سازگاري شغلي در رابطه بين طرحواره هاي ناسازگار و اخلاق کاري ميانجيگري ميکند.