چکیده:
هدف این پژوهش احصای کارکردهای موسیقی در توسعه نظام اجتماعی از طریق کنکاش در دورهای مشخص از تاریخ کشور ایران از اواخر دوره قاجار تا سال 1400 است. در همین راستا، با اتکاء به رویکرد جامعه شناسی کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز، ظرفیت های چندگون موسیقی برای ارتقای جایگاه نظام اجتماعی ایران در توسعه اجتماعی شناسایی می شود. در این پژوهش روش تحلیل تاریخی مورد استفاده قرار گرفته است. با جستجوی هدفمند در منابع معتبر مکتوب، صوتی-تصویری و شفاهی، قرائن واقعی از اپیزودهای نقش آفرینی موسیقی در جنبه های گوناگون توسعه اجتماعی ایران استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان داد که موسیقی از طریق نقش آفرینی در بزنگاه های متعدد تاریخ ایران نظیر گسترش هنرستان ها و آموزشگاه های موسیقی و .... کارکردهای مثبت داشته است. همچنین در این پژوهش کارکردهای موسیقی در کشور آمریکا مربوط به هفت نسل موسیقی آمریکا توسط گراتزیان که تا حدود زیادی مطابق با دوره مورد نظر این پژوهش است، تطبیق داده میشود. در نتیجه متوجه می شویم در مقایسه با کشور توسعه یافته بعضی از دورها منطبق با کشور امریکا است و در بعضی موارد در مسیر توسعه منطبق با این کشور نیست.
The purpose of this research is to estimate the functions of music in the development of the social system through exploration in certain periods of the history of Iran from the end of the Qajar period to the year 1400. In this regard, by relying on Talcott Parsons's structural functionalist sociological approach, the multiple capacities of music to improve the status of Iran's social system in social development are identified. Historical analysis method is used in this research. By purposefully searching in authentic written, audio-visual and oral sources, real evidences have been extracted from the role-playing episodes of music in various aspects of Iran's social development. The results of the research showed that music has had positive functions through playing a role in many stages of Iran's history, such as the expansion of conservatories and music schools, etc. Also, in this research, the functions of music in the United States related to the seven generations of American music by Grazian are applied, which is largely in accordance with the period of this research. As a result, we realize that compared to the developed country, in some periods it corresponds to the country of America, and in some cases, it does not correspond to this country in the development path.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلي اين پژوهش جستجو و استناد به رخدادهاي تاريخي است که نشان از عامليت هنر موسيقي در گسترش برخي از نشانگان مهم توسعه نظام اجتماعي ايران از اواخر دوره قاجار پايان قرن چهاردهم هجري شمسي دارد به طوري که مصاديق و قرائن نقش آفريني موسيقي در گسترش يک يا چند نشانه توسعه نظام اجتماعي ايران شامل رکن انطباقي (شامل حوزه - هايي نظير رفاه عيني و ذهني، اشتغال و کارآفريني، مهارت آفريني و تحرکآفريني اجتماعي)، رکن دستيابي به هدف 1Neil Postman (شامل حوزه هايي نظير مشروع سازي سياستها و اقدامات حکومتي، تشکل يابي نيروهاي موافق و مخالف حکومت ها و بسيج کنشگران به سمت اهداف و آرمان هاي)، رکن انسجامي (شامل حوزه هايي نظير همبستگي، انسجام ، سرمايه اجتماعي و تقريب مذاهب ) و رکن نگهداشت الگويي (شامل حوزه هايي نظير ميراث فرهنگي، هويت ، سرمايه فرهنگي و سرمايه نمادين ) بازشناسي شود.
از مصاديق فوق ميتوان بخش G پارسونزي را در مقابل تکاليف ديگر آن يعني L،I و A پررنگ تر ديد و در مقايسه با دوره نسل اول گراتزياني ميتوان تفاوت توسعه نظام اجتماعي و جايگاه موسيقي را در دنياي غرب و حال در اينجا به طور مشخص شيکاگو آمريکا را ملاحظه کرد زيرا در اين زمان که ايران پس از دوران قاجار به بازسازي و اعمال قدرت در جهت سازندگي کشور و در تمام امور بود کشورهاي توسعه يافته در پي تلاش براي نشان دادن نقش موسيقي در تجربه کردن زندگي روزمره جامعه بوده است که اين سطح و توجه به موسيقي و جايگاه آن در جامعه چند دهه بعد در ايران حاصل ميشود.